وئام وهاب از رهبران طایفه دروز در لبنان در گفت و گوی اختصاصی با تسنیم به بازخوانی نقش سردار شهید سلیمانی در محور مقاومت پرداخت و گفت: سودی که ایران از حضور در منطقه و حمایت از مقاومت کسب کرد بسیار بیشتر از هزینه های آن بود. به گزارش پایگاه خبری شهید یاران ، وئام وهاب […]

وئام وهاب از رهبران طایفه دروز در لبنان در گفت و گوی اختصاصی با تسنیم به بازخوانی نقش سردار شهید سلیمانی در محور مقاومت پرداخت و گفت: سودی که ایران از حضور در منطقه و حمایت از مقاومت کسب کرد بسیار بیشتر از هزینه های آن بود.

به گزارش پایگاه خبری شهید یاران ، وئام وهاب از رهبران و سیاستمداران اصلی طایفه دروز در لبنان است. وهاب که سال ها پیش از حزب سوسیالیست ترقی خواه به رهبری ولید جنبلاط جدا شد، حزب وحدت عربی را پایه گذاری کرد و به عنوان وزیر محیط زیست در دولت عمر کرامی طی سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ حضور داشت‌.

دروزی ها بعد از شیعیان و سنی ها سومین طایفه مسلمان در لبنان است. وهاب از دروزی های متحد مقاومت محسوب می شود و روابط نزدیکی با حزب الله لبنان و نیز بشار اسد رئیس جمهوری سوریه دارد.

جناب آقای وهاب ما در ایام سالروز شهادت سردار سلیمانی هستیم. به عنوان اولین سوال به نظر شما موازنه قوا توسط گروه های مقاومت از سال ۲۰۰۶ تاکنون تغییر کرده است؟

وئام وهاب:نه تنها تغییر که دگرگون شده است. در سال ۲۰۰۶ اسرائیل توان حمله نظامی علیه لبنان را داشت، اگرچه در آن تجاوز شکست خورد و پس زده شد، اما الان درگیری و نبرد در قلب فلسطین اشغالی در جریان است؛ آن هم نه در اراضی ۱۹۶۷، بلکه در قلب اراضی فلسطین اشغالی  1948. این موفقیتی است که به نام حاج قاسم ثبت می شود. حاج قاسم شریک این موفقیت هاست. امروز در تمام عملیات هایی که در فلسطین اشغالی صورت می گیرد، حاج قاسم شریک است. شما شاید مطلع نباشید اما حاج قاسم این برنامه و طرح را از سال ۲۰۱۴ آغاز کرد. مقاومتی که امروز در فلسطین اشغالی جریان دارد، از سال ۲۰۱۴ تدارک دیده شد و حاج قاسم در آن سهیم بود و نقش داشت.

وی با همه گروه ها و نیروهای مقاومت در ارتباط بود و به طور مستقیم با ملت فلسطین وارد عمل شد. حاج قاسم سلیمانی از مکان و جایی که امروز قرار دارد، فلسطین را با موشک کمک می کند. فراموش نکنید که او حتی از مزارش هم امروز موجب ترس و وحشت اسرائیلی هاست. حتی فراتر از آن به نظر من او پایه گذار آغاز فروپاشی و پایان این رژیم بود. از عمر این رژیم ۲۰ تا ۲۵ سال بیشتر نمانده است و رو به فروپاشی است.تردیدی در این زمینه نیست. این بخشی از راهبرد حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیه است که آن را بنیان نهاد.
جناب وهاب دیدگاه طایفه ی دروز در لبنان و سوریه نسبت به مقاومت چیست؟ برخی می گویند که مقاومت از طایفه و گروه خاصی حمایت می کند. این در حالی است که در عمل چنین نبوده و همواره سعی کرده طایفه گرا نباشد.

وئام وهاب: همان طور که می دانید، از لحاظ تاریخی دروزی ها بخشی از مقاومت در این کشور و منطقه هستند. دروزی ها از صدها سال قبل در برابر اشغالگری عثمانی ها، فرانسوی ها، ابراهیم پاشای مصری مقاومت کردند. بنابراین آنها اصالتا اهل مقاومت هستند. همان طور که می دانید، اولین کسانی که در جنوب لبنان به شهادت رسیدند، از طایفه دروز بودند.

در سال ۱۹۷۳ اولین عملیات نظامی که علیه اسرائیلی ها با سلاح انجام شد، توسط یک دروزی بود. بنابراین دروزی ها بخشی از این مقاومت هستند. با این حال در میان دروزی ها هم شکاف و اختلاف نظر وجود دارد. بخشی با غرب همراهی می کنند و گروهی دیگر خود را بخشی از مقاومت می دانند.

چرا حاج قاسم سلیمانی برای دولت آمریکا خطر محسوب می شد، تا اندازه ای که اقدام به ترورش کرد؟

وئام وهاب: این کاملا مشخص است، شاید شما ندانید، اما ملت ایران به خوبی می دانند و باید بدانند، حفظ امنیت و قدرت و موقعیت و جایگاه ایران در گرو نفوذ این کشور در میدان های منطقه است. هرکس که خواهان انزوای ایران باشد، دشمن ایران است. وقتی ایران منزوی شود، به کشوری مانند بنگلادش و پاکستان و هر کشور معمول دیگری تبدیل می شود. پاکستان کشوری هسته ای است، آیا می توانید بگویید این کشور چه نقشی در منطقه دارد؟ من به شما می گویم که این نقش، نقشی محدود است و در حد و اندازه یک کشور هسته ای نیست. کاری که حاج قاسم کرد، حمایت از قدرت جمهوری اسلامی ایران بود. جمهوری اسلامی ایران کشوری است که ۶ کشور قدرتمند ۲۰ سال است که با آن مذاکره می کنند.

آیا مردم ایران به این موضوع توجه می کند و به عزت و بزرگی آن نگاه می کند؟ باید به این نقش که بخشی از آن را حاج قاسم ایفا کرد و بخش دیگر آن را دولت ایران و سیاست های رهبر ایران آقای خامنه ای ایفا کرد، نگاه ویژه داشت. بنابراین دفاع و حمایت از ایران باید در خارج این کشور صورت گیرد نه در داخل آن. وقتی شما انزواگرا می شوید و می گویید دارای منافعی در خارج و پیرامون خود نیستید، شکست می خورید.

این دقیقا همان چیزی است که بر سر عربستان سعودی آمده است. وقتی گفت که مثلا نمی خواهم در لبنان یا در سوریه یا عراق

دخالتی داشته باشم، جایش را بی شک کشورهای دیگر خواهند گرفت و این بیانگر ضعف این کشور در منطقه است. در این حالت شما دیگر نمی توانید کشوری منطقه ای باشید.

در این شرایط اول از همه کرامتش بر باد رفت، دوم از آن منافع این کشور و ملتش بر باد رفت و سوم اینکه دیگر آن کشور قدرتمندی نیست که بتواند بر منابع و ثروت های ملی اش حاکم باشد و همه اینها در گرو حضور شما در میدان هایی است که روی شما تاثیر می گذارند. وقتی در این عرصه ها نباشید و نگاه به داخل داشته باشید، هرکسی بخشی از شما را تکه تکه و تجزیه می کند. دقیقا همان چیزی که امروز از سوی برخی طرف های کرد شاهد آن هستیم و ادعا می کنند که این منطقه و آن منطقه از آن ماست و می خواهند کشور تشکیل دهند.