شب گذشته در جریان حمله تروریستی و خونبار شاهچراغ، آرتین سریداران، پدر، مادر و برادر خود را از دست داد. امروز آرتین خانواده ندارد اما یک «ایران» با قلبی اندوهگین، چشمانی اشک‌بار و بغض‌هایی در گلو به او نگاه می‌کند. به گزارش پایگاه خبری شهیدیاران ،به نقل از خبرگزاری تسنیم ،برای همه خنده‌های کودکانه‌اش، همان […]

شب گذشته در جریان حمله تروریستی و خونبار شاهچراغ، آرتین سریداران، پدر، مادر و برادر خود را از دست داد. امروز آرتین خانواده ندارد اما یک «ایران» با قلبی اندوهگین، چشمانی اشک‌بار و بغض‌هایی در گلو به او نگاه می‌کند.

به گزارش پایگاه خبری شهیدیاران ،به نقل از خبرگزاری تسنیم ،برای همه خنده‌های کودکانه‌اش، همان خنده‌هایی که از دیشب روی لب‌های کوچکش می‌خشکد و دیگر خبری از شور و نشاط کودکانه‌اش نیست.

برای آرتین؛ کودکی ۴ ساله که دیشب با شور و نشاط همراه والدین و برادرش راهی زیارت حرم شاهچراغ شد تا در صحن حرم جست و خیز کند و دو دست کوچکش را به آسمان بگیرد و آرزوهای کودکانه داشته باشد.

برای آرتین با آرزوهای کودکانه‌ای که یکباره همگی به دست دژخیمان تکفیری از دست رفت.

برای آرتین؛ خردسالی که بجای آغوش مادر، امروز تنها و یتیم روی تخت بیمارستان هنوز متوجه اتفاقی که برایش افتاده نیست و با زبانی کودکانه می‌گوید «داشتیم سوار ماشین می‌شدیم که تفنگ زدن.»برای آرتین؛ برای ادبیات کودکانه‌اش که حکایت از پاکی دلش دارد. او صادقانه‌ترین گزارش را از مظلومیت آنچه در شاهچراغ بر سر مردم ایران آمد ارائه کرد.

برای آرتین که دوربین خبرنگاران، به‌جای برق زندگی، از چشمانش نا امیدی ثبت کردند. برای آرتین که در لحظه‌های آخر همان فیلم کوتاه، نگاهش را از دوربین گرفت.