شهیدی که همسرش خواب شهادتش را دیده بود همسر شهید گفته بود که شبی قبل از شهادت ایشان خواب دیدم که محمد ترکش خورده است. بسیار ناراحت شدم و به مادر شوهرم آن خواب را گفتم. سه شب از دیدن آن خواب نگذشته بود که خبر شهادت محمد را به ما دادند. به گزارش خبرنگار پایگاه […]
شهیدی که همسرش خواب شهادتش را دیده بود
همسر شهید گفته بود که شبی قبل از شهادت ایشان خواب دیدم که محمد ترکش خورده است. بسیار ناراحت شدم و به مادر شوهرم آن خواب را گفتم. سه شب از دیدن آن خواب نگذشته بود که خبر شهادت محمد را به ما دادند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، شهید چشمه فیض الهی است که در دنیا پدیدار شده است. شهید نگرشی است والا، خونی است جوشان، با نوری منور، و دلی لبریز از عشق به خدا، شهید آئینه تاریخ است. شهدا، تفسیر مجسم باران، بر شورهزار غفلت زمیناند و راز جاری ماندن شهدا، چیزی جز جوشیدن از چشمهای به نام عشق نیست. بخوانیم از شهید سیدمحمد ذاکر، فرزند سیدحسین، تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۲/۱۰.
شهید ذاکر در اصفهان به دنیا آمد و با آمدنش کانون خانواده را روشن کرد. وی بعد از ۱۵ سال ازدواج والدینش در دی ماه سال ۱۳۳۷ در شهر اصفهان و در محلهای مستضعفنشین و در خانوادهای مؤمن دیده به جهان گشود. پدری مهربان به نام سید حسین ذاکر اصفهانی و مادری پرعاطفه و متدین عهده دار تربیتش شدند. از همان زمانها بود که به سبب لطف الهی تاج بندگی را بر سر گذاشت و جامه عشق خداوندی را بر تن کرد. همواره مجالس دعا و نماز جماعت شاهد حضور او بود.
آن زمان که بر آن شد تا از الف تا یای کتاب دانایی را از بر کند خود را با علم آموزان همراه ساخت و در پی کسب دانش تا مقطع دیپلم از همراهی با آنان سر باز نزد. وجودش سرشار از صداقت و پاکی بود. بسیار خوش اخلاق بود و تمیز و پاکیزه بودن از ویژگیهای اخلاقی او بود. در کودکی به بیماری تب مالت دچار شد و به این خاطر از رفتن به سربازی معاف شد. در جهاد سازندگی مشغول به کار شد و در سن بیست و چهار سالگی به سنت و امر پیامبری روی آورد و ازدواج کرد.
پس از آن زمانی که مشاهده نمود خاک میهن در زیر چکمه دژخیمان لگدکوب میشود با عزمی راسخ عازم دیار خودسازی شد چرا که حضور در میدان مبارزه را بر خود واجب میدانست و در حالی که هنوز پانزده روز از عروسیاش نگذشته بود که از طرف جهاد به جبهه عازم شد تا اینکه در اثر اصابت تیر در کمرش شهد شهادت را نوشید.
نحوه شهادت آن رشید مرد اسلام بدین گونه است که در حال تعمیر اتومبیل جهاد بوده و پس از تعمیر سوار بر اتومبیل میشود که از برطرف شدن عیب آن اطمینان حاصل کند. اتومبیل را روشن می.کند و با روشن شدن چراغهای اتومبیل نیروهای بعثی متوجه او شده و به سوی اتومبیل حمله میکنند و سرانجام ایشان در سال ۱۳۶۱ در اهواز به شهادت میرسد.
پدر شهید سید محمد ذاکر اصفهانی میگوید که شهید گاهی به خواب ایشان میآید و لبهایش را روی لبهای پدر میگذارد و او را می بوسد. همچنین همسر شهید گفته بود که شبی قبل از شهادت ایشان خواب دیدم که محمد ترکش خورده است. بسیار ناراحت شدم و به مادر شوهرم آن خواب را گفتم. سه شب از دیدن آن خواب نگذشته بود که خبر شهادت محمد را به ما دادند.
شهید ذاکر در درس خواندن بسیار جدی بود و پدرش هم نیز او را در این راه یاری میکرد. شهید ذاکر به گشت و سیاحت علاقهای نشان نمیداد. او زندگی را همچون کوهی پر فراز و نشیب و همچون دریایی پرتلاطم میدید. همیشه میگفت که زندگی آن چنان پستی و بلندی دارد، ولی انسان هرگز نباید ناامید باشد، به خصوص زندگی که خدا در آن حاکم است. شهید ذاکر در مدرسه به تبلیغات اسلامی میپرداخت، چرا که همیشه به فکر آزادی مردم مملکتش بود و به آخرت خود میاندیشید.
شهید ذاکر همیشه خوب زندگی کردن را مانند عبادت میدانست و به همسر خود میگفت که زندگی خود یک عبادت بسیار شیرین است و زن هرگز نباید خود را کمتر از مرد حساب کند، بلکه باید دوشادوش یک مرد و در یک سطح کوشش داشته باشد. شهید ذاکر همیشه پدر و مادر را در اولویت امر قرار میداد و آنان را بر کارش مقدم میدانست. وی در آن خفقان شاهنشاهی به یاری پدر و مادر به طور مخفیانه بر ضد رژیم رفتار میکرد. شهید ذاکر همیشه میگفت که من از سنین بچگی انقلابی درونی در خود احساس میکردم.
شادی روح شهید سیدمحمد ذاکر صلوات؛ «الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم»، اللهم الرزقنی توفیق الشهادت فی سبیلک.
Friday, 8 November , 2024