من از خلیج‌فارس داغدار می‌گویم. من از احوال غواصی که تکه‌های پیکر هم‌میهنانش به لباس غواصی او چسبید و اشک‌هایش غرق در خلیج‌فارس شد، می‌گویم. از حال بد او و از تصاویری که از جلوی چشم‌هایش محو نمی‌شد، می‌گویم. به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، جستجوی همین یکی دو کلمه مثل پرواز ۶۵۵ و […]

من از خلیج‌فارس داغدار می‌گویم. من از احوال غواصی که تکه‌های پیکر هم‌میهنانش به لباس غواصی او چسبید و اشک‌هایش غرق در خلیج‌فارس شد، می‌گویم. از حال بد او و از تصاویری که از جلوی چشم‌هایش محو نمی‌شد، می‌گویم.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، جستجوی همین یکی دو کلمه مثل پرواز ۶۵۵ و ایران‌ایر در گوگل کافی است تا دنیا دنیا حرف آب شود از شرم آنچه به واسطه فرمانده سنگدل ناو آمریکایی در خلیج‌فارس رخ داد.

واژه‌هایی که همچنان داغ آن روز از لابه‌لای تیترهای زخم‌خورده، قد علم می‌کند. تیترهایی که همه از جنایت وحشتناک آمریکا پرده برمی‌دارد و کارنامه سیاهش را سیاه‌تر می‌کند.

کلمه‌هایی که چرک و خون از آن تراوش می‌کند؛ ناو جنگی آمریکایی وینسنس، شلیک مستقیم، جنایت آمریکا، کشتار شیطان بزرگ و خلیجِ فارسِ ایرانِ عزیز ما، عزادار شد. زخمی روی تنش سر، باز کرد که بعد از ۳۵ سال هنوز تازه است.

آن روز، وحشی‌گری آمریکایی‌ها گل کرده بود و مستی امانشان را بریده بود. زیاده‌خواهی به سرشان زده بود که خطا کردند، بد هم خطا کردند.

چه روز غریبی بود آن روز، گفتن از دردهایی که شاید تکراری شده باشد اما غمش هربار مثل شلاق موج‌های خلیج‌فارس روح را به بدترین شکل ممکن آزرده می‌کند.

گفتن از پریشان‌حالی خلیج‌فارس، از مادری که نوزاد توی راهی‌اش را ندید و با او راهی آسمان شد، از دختربچه‌ای که با خانواده‌اش رفته بود برای عروسی یکی از اقوام نزدیک، از پدری که چشم به راه فرزندش بود و گفتن از مادری که برای سلامتی جگرگوشه‌اش ختم امن یجیب برداشته بود، درد دارد، خیلی هم درد دارد.

روز خونین خلیج‌فارس/حقوق‌بشر به سبک آمریکایی‌ها

اصلاً مگر می‌شود جایی پای آمریکایی‌ها در میان باشد و حال خوب نصیب آدم‌ها شود، نه شدنی نیست. آن از افتضاح رئیس‌جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۴۵ که منتهی به بمباران اتمی هیروشیما شد و حمله وحشتناک اتمی آمریکا به ناگازاکی (ناگاساکی)، تا جنایات مرگباری که در هر کدام پای دولت آمریکا در میان بود.

حتی بزرگ‌ترین نسل‌کشی که در تاریخ بشر اتفاق افتاد که همان نسل‌کشی سرخ‌پوستان آمریکایی بود، باز پای آمریکایی‌ها در میان بود. این قوم به ظلم عادت کرده و به کشتن خو گرفته و بوی تعفن آن‌ها دنیا را برداشته است.

اگر رد کُشت و کشتار را هم بگیریم چه ویتنام باشد چه عراق و افغانستان، بی‌شک اسمی از آمریکایی‌ها برده خواهد شد.

و اما این بار از شرمندگی خلیج‌فارس نمی‌گویم. از رنج عزایی که سال‌ها است چهره‌اش را غم‌زده کرده، نمی‌گویم. از داغی که سرد نمی‌شود، نمی‌گویم. از سکوت مرگ‌بار دنیا و مجامع پرمدعای حقوق بشر، نمی‌گویم.

از ارتفاع ۱۲ هزار پایی توی آب‌های خودمان نمی‌گویم. از مرگ ۲۹۰ انسان غیرنظامی نمی‌گویم.

از آن ۶۶ کودک مظلومی که آرزوهایشان آب شد و موج‌های وحشت‌زده خلیج‌فارس برایشان لالایی آخر را خواند، نمی‌گویم.

از آن مادر جوانی که تا لحظه مرگ کودکش را در آغوش گرفته بود، نمی‌گویم. از فرمانده بی‌رحم ناوی که مدال افتخار گرفت، نمی‌گویم.

از به سخره گرفته شدن حقوق بشر، نمی‌گویم. من این بار از آن عکاسی که طاقت نیاورد تا آرشیو عکسش کامل شود، می‌گویم.

از او که دوربینش را خاموش کرد و غرق غم شد وقتی دست‌ها و پاهای بی‌نشان را دید، می‌گویم.

از غم فیلمبردار دوربین به دستی که وقتی چهره‌های به خون نشسته و باد کرده انسان‌های مظلومی که حتی تابوت هم جوابگوی پیکر بی‌جانشان نبود می‌گویم از او که برای مدتی محو خواب‌های ابدی زنان و کودکان و مردان مظلوم شد و دیگر تاب و توان فیلمبرداری نداشت، می‌گویم.

روز خونین خلیج‌فارس/حقوق‌بشر به سبک آمریکایی‌ها

من از آن دفتر خاطرات جامانده و حرف‌هایی که نوشته نشد، می‌گویم.

از کشتار انسان‌هایی که همه آن‌ها برای چند ساعت بعد از پرواز، کلی قرار گذاشته بودند و لابد حسابی هم برنامه چیده بودند، می‌گویم.

از چایی‌هایی که سرد شد و غذاهایی که سرو نشد، می‌گویم.

از کافه‌هایی که صندلی‌های رزرو شده‌اش برای یکی دو ساعت خالی ماند، می‌گویم.

از حقوقی که به اسم بشر تمام شد و اما ضد حداقل حقوق بشر است، می‌گویم. من از آن مقام آمریکایی که بوی تعفنش از کیلومترها آن طرف شنیده می‌شود، می‌گویم. از کسی که حتی حاضر به یک عذرخواهی خشک و خالی نشد، می‌گویم.

من از خلیج‌فارس داغدار می‌گویم. من از احوال غواصی که تکه‌های پیکر هم‌میهنانش به لباس غواصی او چسبید و اشک‌هایش غرق در خلیج‌فارس شد، می‌گویم. از حال بد او و از تصاویری که از جلوی چشم‌هایش محو نمی‌شد، می‌گویم.

از سکوت زشت انسان‌هایی که مدعی حمایت از حقوق بشر هستند، می‌گویم.

از شهدای آن واقعه می‌گویم، از پدر شهیدی که قربانی جنایت آمریکا در آسمان شد، می‌گویم، از محمدعلی اطهری‌نجف‌آبادی که پسرش در عملیات والفجر ۲ راهی بهشت شد، می‌گویم.

من از دوازدهم تیر خونین خلیج‌ فارس می‌گویم.