در جهان امروز آنچه بیش از هر چیز دیگر خودنمایی می‌کند وجود بیکاری و تلاش انسانها برای یافتن کار است، به طوری که هم اکنون میلیونها نفر در سراسر دنیا بیکار یا نیمه‌بیکار هستند و متأسفانه با گذشت زمان بر تعداد آنها افزوده می‌شود. به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، با توجه به چنین […]

در جهان امروز آنچه بیش از هر چیز دیگر خودنمایی می‌کند وجود بیکاری و تلاش انسانها برای یافتن کار است، به طوری که هم اکنون میلیونها نفر در سراسر دنیا بیکار یا نیمه‌بیکار هستند و متأسفانه با گذشت زمان بر تعداد آنها افزوده می‌شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، با توجه به چنین شرایط نامساعدی، توجه جوامع به حل بحران بیکاری وارد مراحل تازه‌ای گشته که از آن جمله می‌توان به علاقه به مطالعه وضعیت گروه‌های آسیب‌پذیر شغلی نظیر کودکان، زنان، مهاجرین و معلولین اشاره کرد.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که تبعیض اجتماعی و شغلی، اشتغال در مشاغل سطح پایین و دستمزد کم از مواردی است که در گروههای نامبرده به وفور به چشم می‌خورد و در حالی که بیکاری فراوان است، آنها بیش از دیگران آسیب می‌بینند.

به نظر می‌رسد در میان گروههای نامبرده، وضعیت معلولین و انسانهای ناتوان بیش از سایرین مورد بی‌توجهی واقع شده است. آنها اغلب در بسیاری از زمینه‌ها تحت تبعیض قرار می‌گیرند؛ به طوری که نه تنها حقوق انسانی‌شان نادیده گرفته می‌شود، بلکه منافع اقتصادی که در صورت ارجاع به این افراد عاید خود آنها، خانواده و کشورشان می‌شود نیز به حساب نمی‌آید.

 از نظر انسانی، تصور معلولی که احساس بی‌کفایتی، وابستگی و عدم اطمینان به آینده می‌کند، فردی که اغلب مطرود جامعه بوده یا برای امرار معاش به گدایی رو می‌آورد بسیار ناراحت‌کننده به نظر می‌رسد.

در حقیقت مسئله بارز، موقعیت نامساعد افراد معلول در بازار کار است؛ به طوری که میزان بیکاری آنها بسیار بیشتر از افراد عادی است. تأثیر بیکاری در تمامی سنین و تمامی شرایط در افراد معلول مشهود و نمایان است و بسیاری از معلولین به دلیل ارج ننهادن بر مهارتهایشان از سوی کارفرمایان با فرصت‌های شغلی کمتری روبرو می‌شوند. در این مقاله به بررسی بیشتر مسائل و مشکلات استخدامی پیش روی معلولین با توجه به تجارب شخصی خود نویسنده می پردازیم. امید است بتواند گره گشای برخی از مشکلات پیش رو در این زمینه باشد.

معلولین در هر جامعه وجود دارند و جزیی از آن جامعه‌اند، نگهداری از افراد معلول، وظیفه جامعه است اما وظیفه‌‌‌‌‌‌‌ای بس مشکل که گاهی از عهده فرد عادی خارج است.

کار کردن و امرار معاش معلولین نیز از مشکلات آنان و جامعه است ولی در هر کشور تدابیری برای این امر اندیشیده شده است. این تدابیر ممکن است در برخی موارد زاییده اندیشه فردی باشد و گاه بر اثر تجربه، و زمانی نتیجه اندیشه و تجربه تؤام با روش های علمی و سنجیده.

به‌طورکلی می‌توان تصور کرد که از هر فرد ممکن است در جایی و به طریقی استفاده شود. برای استفاده از معلولین نیاز به پایگاه، جایگاه و آموزش وجود دارد. طبقه‌بندی آنان و راهنمایی حرفه‌ای و انجام خدمت ویژه از جمله کارهایی است که می‌توان برای معلولان انجام داد. (محمدی، ۱۳۸۵)

فرصتهای استخدامی که در اختیار معلولان قرار می‌گیرد اندک است و در اغلب کشورها از جمله ایران قوانینی مبنی بر الزام کارفرمایان جهت استفاده از معلولین وضع شده است. ولی گاه دیده می شود که در اجرای این قوانین اهمال می شود و از بکار گیری این افراد در مشاغلی که استعداد و توانایی انجامشان را دارند به خاطر نداشتن ظاهر مورد قبول جامعه، سرباز زده می شود.

 انسان معلول تمام نیازها و امیدهای یک فرد عادی را دارد و می‌خواهد کارکند و مایحتاج زندگیش را برآورده سازد. وی به شدت خواهان استقلال است و هیچگاه دوست ندارد دیگران با او رفتاری ترحم‌آمیز داشته باشند.

اهمیت توجه به اشتغال از بعد اقتصادی و اجتماعی در معلولین از افراد عادی جامعه بیشتر است زیرا به تجربه ثابت شده است که اثرات سوء بیکاری در بین معلولین در مقایسه با افراد غیر معلول، سریعتر آنان را به مخاطرات ناشی از بیکاری مواجه می سازد، از طرفی محدودیتهای شغلی که با توجه به معلولیت آنان وجود دارد شانس انتخاب دیگر مشاغل را کاهش داده و در صورت بیکاری آنان را به افرادی مصرف کننده و هزینه‌زا تبدیل می‌کند.

بازپروری معلولان به منظور دستیابی به زندگی مستقل به نحوی که خود مسئول زندگی خویش بوده و به خودکفایی برسند و بتوانند به جامعه بپیوندند از اصول شرافت و وقار انسانی محسوب می شود که کمک شایانی به بکارگیری این قشر از جامعه در مشاغلی که توانایی انجامشان را دارند می کند.

در این مقاله سعی شده است هر چند اندک، به مسائل و مشکلات استخدامی معلولین پرداخته شود؛ باشد که این مطالب بتواند به حل این معضل اجتماعی کمک نماید. هر چند این مهم نیاز به فرهنگ سازی در سطح کلان جامعه دارد.

تعریف معلولیت

«معلولیت یکی از دشوارترین موضوع‌های فراروی ما بوده است. سال‌های سال، در این‌باره بحث می‌کردند که آیا به تعریف نیاز است؟ این تعریف باید چقدر مفصل یا مختصر باشد، و باید به چه شکلی درآید؟» در حال حاضر دستیابی به تعریفی روشن و خلاص

ه میسر نیست. لغت معلولیت (Handicap) به معنای از دست دادن یا محدودیت فرصت‌های شرکت در زندگی اجتماعی در سطحی مساوی با دیگران است و لغت کم‌توانی (Disability) به معنای گروهی از محدودیت‌های عملکردی مختلف است که در هر جمعیت و کشوری در جهان روی می‌دهد.

 افراد ممکن است با نقایص عملکرد فیزیکی، روانی، حسی یا وضعیت‌های طبی یا بیماری ذهنی، دچار ناتوانی شوند. این اختلالات و وضعیت‌ها یا بیماری‌ها‌، ممکن است دائمی یا موقت باشند.

 افراد معلول نیز آن دسته از افرادی هستند که دارای نقایص طولانی مدت فیزیکی، ذهنی یا حسی می‌باشند و در تعامل با موانع مختلف ممکن است از نظر مشارکت کامل و موثر بر اساس اصول مساوی با دیگران دچار تأخیر شوند. (معطوفی، ۱۳۸۹)

در ساده ترین تعریف، معلولیت را “ایجاد اختلال در رابطه بین فرد و محیط” دانسته اند. یعنی وقتی معلول با موانع فرهنگی، اجتماعی یا فیزیکی روبرو می شود، چه بسا بیشترین چیزی که رخ می نماید نبود یا محدودیت فرصتها در راه مشارکت زندگی اجتماعی در سطحی همانند دیگران است. این ناتوانی ها به دلایل زیادی چون در حین کار، تصادفات رانندگی یا موتور سواری، خشونت، جنگ، فقر و یا علل مادرزادی بر می گردد. (کارگزار راضی، ۱۳۸۸)

تعداد معلولین

در ایران بنا بر آمار، حدود ۱۲ درصد از جمعیت ایران را معلولین تشکیل می دهند که از این میزان در حدود ۲ میلیون نفر دارای معلولیت شدید و ۵/۶ میلیون نفر معلول کم توان در ایران زندگی می کنند.

 آمار سازمان بهداشت جهانی معلولین بزرگترین اقلیت جهان هستند. بنا بر آمار سازمان جهانی بهداشت هم اکنون بیش از ۶۰۰ میلیون نفر از ساکنان جهان به علل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی دچار ناتوانی و معلولیت هستند که ۸۰ درصد این افراد در کشورهای جهان سوم زندگی کرده و یک سوم آنان را کودکان تشکیل می دهند.

آمار نشان می دهد که از هر ۱۰ کودکی که در جهان متولد می شود یکی معلول به دنیا می آید و یا بعد به دلیل یک اتفاق، معلول می شود. به طور میانگین ده درصد از افراد هر جامعه را معلولین تشکیل می دهند. (معطوفی، ۱۳۸۹)

تاریخچه:

تاریخ مشخصی برای حضور معلولان در جامعه بشری نمی‌توان ذکر کرد، چه به نظر می‌رسد این گروه همیشه در تاریخ حضور داشته‌اند. لیکن آنچه مشخص بوده است، اینکه هرگاه سخنی هم از آنان به میان آمده با نگرشی همراه با ترحم یا عناد و درشتی برخورد شده است، بدان سان که گویی جامعه اصولاً به آنها نیازی نداشته و ندارد.

برخورد با گروه معلولان تاریخچه‌ای بس طولانی دارد. اما مهمترین قسمت آن را باید از سال ۱۹۸۰ به بعد جستجو کرد. زمانی که مفاهیم حقوق انسانی (بشر) در تعاریف و برخورد با آنان جلوه گر شد، این نگرش حتی در طبقه بندی افراد دارای معلولیت تأثیر گذاشت و به کلی طبقه بندی‌های قبلی را دگرگون ساخت. در سال ۱۹۸۰ توسط سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی جدیدی به نام (ICIDH) ارائه شد که مفاهیم تازه‌ای را در محدوه ناتوانی و معلولیت به همراه داشت.
دوران برخورد جوامع انسانی با ناتوانی و معلولیت (هلاندر  1996)

این مقاله ادامه دارد………