در میان اوراق تاریخ پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی ایران، نام‌هایی جاودانه حک شده‌اند که هر یک چونان مشعلی فروزان، مسیر آینده این ملت را روشن نگاه داشته‌اند. یکی از این چهره‌های درخشان، سردار شهید سید مهدی موسوی است؛ فرمانده‌ای ولایتمدار، سربازی مخلص و حافظی امین که سال‌ها از عمر خود را در سنگر […]

حادثه‌ی جانسوز سقوط بالگرد در اردیبهشت ۱۴۰۳ اگرچه جسم پاک این سردار سرافراز را از ما گرفت، اما یاد، راه و آرمان‌هایش همچنان زنده و الهام‌بخش است. شهادت او نه یک اتفاق، بلکه حلقه‌ای دیگر از زنجیره‌ی خون‌های پاکی بود که برای حفظ و استمرار جمهوری اسلامی بر زمین ریخته شد.

شهید موسوی در زمره‌ی همان نسل رشدیافته‌ای قرار داشت که در مکتب امام خمینی (ره) و تحت پرچم رهبری آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای، زندگی خویش را معنا بخشیدند. او فرزند مکتب جهاد و شهادت بود؛ مردی که مسئولیت‌هایش را نه به‌عنوان شغلی اداری، بلکه به‌مثابه رسالتی الهی دنبال می‌کرد.

حفاظت از رئیس‌جمهور شهید، مأموریتی بود که در ظاهر، جنبه‌ی امنیتی و حفاظتی داشت، اما در باطن، عهدی عمیق با خداوند متعال و بیعتی ناگسستنی با ولایت به شمار می‌آمد. سردار موسوی این مسئولیت را با روحیه‌ای الهی، انقلابی و مخلصانه دنبال می‌کرد؛ همان‌گونه که بارها تأکید می‌کرد: «حفاظت، تنها پوشش دادن جسم نیست، بلکه صیانت از یک پرچم و آرمان است.»

او هیچ‌گاه مسئولیت را دستمایه‌ی امتیازطلبی نکرد. در میان نیروهایش به سادگی می‌زیست، با آنان هم‌سفره می‌شد و هم‌پای سربازان تحت امرش، سختی مأموریت‌ها را به جان می‌خرید. روایت‌ها از دوستان و همرزمانش نشان می‌دهد که سردار موسوی نه تنها در میدان مأموریت، بلکه در زندگی شخصی نیز سرمشق تواضع، اخلاق و تقوا بود.

از او نقل شده که در بسیاری از سفرهای کاری، حتی در شرایط دشوار، هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد کسی متوجه خستگی یا ضعف جسمی‌اش شود. به تعبیر یارانش، «لبخند» بزرگ‌ترین سلاح او برای آرامش‌بخشی به تیم حفاظت بود.

حادثه‌ی غمبار سقوط بالگرد در ارتفاعات ورزقان، پرده‌ای دیگر از تقدیر الهی را بر تاریخ گشود. در این واقعه، شهید موسوی همراه با رئیس‌جمهور مردمی و انقلابی، سید ابراهیم رئیسی، و یارانش به ملکوت اعلی پیوست. تحلیل این حادثه فراتر از یک سانحه‌ی هوایی است؛ این رخداد را باید در متن رویارویی تاریخی جبهه‌ی حق و باطل نگریست.

شهادت سید مهدی موسوی در کنار رئیس‌جمهور شهید، جلوه‌ای از همان سنت الهی است که «خداوند بهترین بندگانش را برگزیده و در عالی‌ترین مقاطع تاریخ به شهادت می‌رساند تا خونشان ضامن بقا و پویایی امت باشد». او نه‌تنها حافظ جسم شهید رئیسی، بلکه همسنگر فکری و همراه معنوی‌اش در پیمودن راه خدمت به ملت بود.

راه و سیره‌ی شهید موسوی امروز در میان جوانان مؤمن و انقلابی به‌مثابه الگویی زنده جریان دارد. بسیاری از همرزمانش او را «سرباز بی‌ادعا» می‌نامند؛ کسی که همه‌چیزش را در طبق اخلاص گذاشت و حتی نامش تا لحظه‌ی شهادت برای بسیاری ناشناخته بود.

این گمنامی، خود نشان از اخلاص و بی‌ریایی او دارد. همان‌گونه که شهید آوینی گفته بود: «گمنامی تنها برای مردان خداست.» و سردار موسوی مصداق روشن این جمله بود.

اکنون که پیکر مطهر این سردار بزرگوار در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) آرام گرفته است، رسالت ما نه صرفاً در برگزاری مراسم‌های یادبود، بلکه در بازخوانی، ترویج و استمرار مسیر اوست. راه او، همان راه شهید رئیسی، همان راه حاج قاسم و همه‌ی شهدای مقاومت است؛ راهی که از کوچه‌های خونین کربلا آغاز شده و تا ظهور منجی عالم بشریت امتداد خواهد داشت.

شهید سید مهدی موسوی در اوج گمنامی به معراج رفت، اما امروز در دل‌های مردم جاودانه است. او همچون نگینی درخشان در حلقه‌ی شهدای دولت اسلامی می‌درخشد؛ سربازی که حفاظت را تا مرز شهادت پیش برد و در نهایت، خود به یکی از ستون‌های خیمه‌ی خونین این انقلاب بدل شد.