شهیدی که مژده شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت عبدالمهدی گفت: «من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیت‌الله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. وقتی به حضور […]

شهیدی که مژده شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت

عبدالمهدی گفت: «من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیت‌الله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. وقتی به حضور آیت‌الله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم.»

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران مدافعان حرم انسان‌های با ارزشی هستند که از جان و خانواده خود می‌گذرند تا حرمت حرم اهل بیت حفظ شود و دشمن به خاک آن‌ها نفوذ نکند. جان در ره خانه اهل بیت می‌دهند، اما نمی‌گذارند که دست تجاوزگر به حرم ایشان برسد. آخر مگر غیرتشان اجازه می‌دهد، مگر وجودشان اجازه می‌دهد که شخصی بخواهد به حرم اهل بیت دست درازی کند؟ یکی از این شهدا عبدالمهدی کاظمی است، عبدالمهدی فرزند عباس.

*زندگی‌نامه
شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی فرزند عباس در سال ۶۳ متولد شد و دروس حوز‌‌وی ‌و طلبگی را نیز گذرانید و با مدرک تحصیلی کارشناسی رشته حقوق در سال ۸۵ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.

او پس از گذراندن دوره‌های مختلف نظامی و مسئولیت‌های مختلف از جمله فرمانده گروهان پیاده گردان ۱۵۴ چهارده معصوم لشکر ۸ نجف اشرف، فرمانده گروهان گردان امام حسین سپاه ناحیه خمینی شهر، پزشکیار، مسئول تربیت بدنی، مسئول جنگ نوین در گردان‌های سپاه، در اواخر آذر ۹۴ در جبهه مقاومت اسلامی و حق علیه باطل در حلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. عبدالمهدی کاظمی در سال ۸۴ ازدواج و در جوی آباد خمینی شهر زندگی می‌کرد که از این شهید دو فرزند دختر با نام‌های فاطمه و ریحانه به یادگار مانده است.

*وصیت‌نامه
بسم الله الرحمن الرحیم و اما سخن و توصیه‌های خود به برادران و خواهران: ۱- در سوره اعلی آیه «قد افلح من تزکی»  خداوند رستگاری را برای کسانی می‌داند که نفس خود را پاک کرده باشند و در راه حق را به درستی پیموده و خانواده و جامعه را بر محور اخلاق پایه‌ریزی کنند.

۲- همواره باید  گوش‌هایتان شنوا و چشمانی بصیر و بینا به امر ولی فقیه داشته باشید که اگر این چنین شد هیچ وقت گمراه نخواهید شد.

۳- همیشه حق و باطل در پیکار و جنگند و در همه حال حق را بگوئید و عمل کنید و از باطل روی گردان باشید. این اصل بصیرت است که باید در خود تقویت کنید تا این دو مخلوط نشوند و فتنه بوجود نیاید. در فتنه‌های آخرالزمان و فتنه‌های سال ۷۸ و ۸۸ با اینکه افراد خوبی زندگی کرده‌اند ولی به دلیل عدم بصیرت گمراه می‌شوند و خود را از صف مردم و ولی فقیه جدا می کنند و تنها گمراهی و حقارت نصیب آن‌ها می‌شود.

۴- در آیات قرآن تدبر کنید و به فرامین آن عمل نمایید.

۵- ظلم یکی از گناهان بزرگ در اسلام است و عقلا و شرعا گناهی بزرگتر از ظلم وجود ندارد که ظلم به بندگان خدای متعال را ظلم به حق الناس نامیده‌اند و همین جا ذکر می‌کنم که اگر به کسی ظلم کرده‌ام و خود نیز از آن آگاهی ندارم طلب بخشش می‌کنم و عاجزانه در خواست دارم که این حقیر را عفو کنید.

۶- در سفارش به احترام به پدر و مادر به آیات قرآن اشاره می‌کنم که خداوند فرمود «بالوالدین احسانا فلا تقل لهما اف» حتی به پدر ومادر خود اف نگویید.

۷- سفارش می‌کنم همه شما را به نماز اول وقت و به جماعت چرا که نماز ساده‌ترین و زیباترین رابطه انسان با خداست که در تمام ادیان آسمانی بوده است.

۸- اسلام به ما آموخته که دین از سیاست جدا نیست و آن چیزی که دشمن به دنبال آن است جدائی این دو از هم است؛ اسلامی که مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل در آن نباشد اسلام آمریکائی است و خدایا تو شاهد باش که این حقیر همیشه و همه حال آمریکا و اسرائیل را دشمن اسلام و انقلاب دانسته و من نیز دشمن آن‌ها هستم و خواهم بود و با این عقیده به سوی تو می‌شتابم.

۹- انقلاب جمهوری اسلامی ایران معجزه قرن است و الگوئی است برای استقامت، پس حفظ این انقلاب از اوجب واجبات است و به همه شما خواهران و برادران عزیز توصیه و سفارش می‌کنم که انقلاب را دوست داشته باشید و برای حفظ آن تا پای جان بکوشید که ان‌شاءالله این انقلاب به انقلاب حضرت حجت ابن الحسن(عج) وصل خواهد شود.

۱۰- شما را توصیه می‌کنم به حفظ، پیشرفت و ارتقاء بسیج  که هر قدر تفکر بسیجی توانمند و شکوفا باشد انقلاب نیز قدرتمند خواهد بود. التماس دعا، عبدالمهدی کاظمی.

همسر شهید در خاطره‌ای از او می‌گوید: «عبدالمهدی گفت: من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان از من خواستند که در محضر آیت‌الله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. وقتی به حضور آیت‌الله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم.»