«مثل همه زندگیها که هم روزهای خوش دارند و هم روزهای بد، زندگی او و همسرش هم همینطور بود.گاهی بحثشان بالا میگرفت. قهر و آشتی داشتند. دعوایشان میشد. اما همیشه او بود که رشتههای پوسیده محبت را گره میزد و زندگی را به کام هردویشان شیرین. حتی اگر او دلخور بود و ناراحت. حتی اگر حق با او بود و در حقش ستمی شده بود. باز برای اینکه تلخیها را کنار بزنند و بنشینند وسط روزهای خوش زندگی، او بود که پا پیش میگذاشت و با هر غمی میساخت. با هر بیاحترامی و بیمحبتی. با هر اخلاق بد و کج رفتاری! با اینکه هربار زخمی بر دلش میمانند و عزتنفسش را زیرپا میگذاشت اما همیشه به بهانهای کوتاه میآمد و سکوت میکرد. یک بار به خاطر بچهها. یک بار به خاطر وابستگیای که به همسرش داشت. به خاطر حرف مردم، بخاطر آبروی خانوادهاش. اسم این را هم گذاشته بود سازگاری! آتش بیار معرکه نمیشویم اما با این سکوتی که اسمش را گذاشته بود سازگاری هم خودش را به زندگی دلسرد کرد و هم به همسرش این جسارت را داد که هر رفتاری با او میخواهد داشته باشد.»
اسلام میگوید که دختر و پسر هر دو باید سازگار باشند.
برچسب سلامت زندگی با معیاری به نام سازگاری!
سازگاری اسمش سکوت نیست. اصلا قرار نیست کسی در زندگی بسوزد و بسازد تا حال یک زندگی و آدمهایش خوب شود. همین تعریف اشتباه از سازگاری که در ذهن بسیاری از ما جاخوش کرده است.آسیب جبران ناپذیری خواهد داشت. قصد این نیست که هر اختلاف کوچکی آرامش یک رابطه و یک خانواده را از بین ببرد. حرف این است که نباید با این سازگاری اشتباه اجازه داد اختلافها ریشه بدواند و ریشه یک زندگی را خشک کنند.
اسلام هم تعریف دیگری از سازش در زندگی دارد. تعریفی که رهبر معظم انقلاب بارها در مراسم عقد زوجین مثل یک نصیحت پدرانه به گوشجوانها رساندهاند: «در قدیم بیشتر میگفتند دختر باید سازگار باشد. برای پسر وظیفه سازگاری را قائل نبودند.نه! اسلام این را نمیگوید. اسلام میگوید که دختر و پسر هر دو باید سازگار باشند. هر دو باید بسازند. باید بنا را بر این بگذارند که زندگی خانوادگی را سالم و کامل و آرام و همراه با محبت و عشق متقابل اداره کنند. این را ادامه بدهند و حفظ کنند. اگر چنانچه این فراهم شد که فراهم کردنش هم با تربیتهای اسلامی مشکل نیست. این خانواده همان خانواده سالمی خواهد بود که اسلام معتقد به اوست.»
دکتر «مهدی ناجی عظیمی» زوجدرمانگر و مشاور خانواده
سازگاری جادهای که نباید در زندگی یک طرفه شود!
سازگاری معمولا صفت خوبی است. باید بگوییم اصلا یکی از ملاکهای ازدواج همین سازگاری است. اینکه خانوادهها برای ازدواج فرزندشان از یک دختر یا پسر به عنوان فرد سازگار یاد میکنند و او را مورد مناسبی برای ازدواج معرفی میکنند. خود گویای همه چیز هست! اما چه میشود که میگوییم سازگاری گاهی به جای اینکه بنای یک زندگی را بسازد، خانه عشق زوجی را ویران میکند؟! اصلا از کجا بدانیم سازگاری ما غلط است یا درست؟! به زندگیمان آسیب میزند یا حفظش میکند؟! ریشه زندگیمان را محکم میکند یا میخشکاند؟!
دکتر «مهدی ناجی عظیمی» زوجدرمانگر و مشاور خانواده پای میز گفتوگو در خبرگزاری فارس نشسته تا فصل سازگاری در زندگی را برایمان ورق بزند و معنا کند. ناجی عظیمی میگوید:«هر فرد متناسب با نگاه و معنایی که برای زندگی مشترکش دارد سعی میکند سازگار باشد. برای مثال فردی را در نظر بگیرید که واقعا به همسرش علاقه دارد و به خاطر وابستگیها،موضوعات شخصیتی و احساساتش میخواهد هر طور که شده کنار همسرش باشد. بنابراین سازگاری این فرد بسیار بالاست. چون شخصیت وابستهای است که میخواهد با مطیع بودنش به طرف مقابل ثابت کند که او را دوست دارد. پس هررفتاری که همسرش انجام دهد را در نهایت میپذیرد. چنین فردی سازگاری بالایی دارد اما این آدم سازگار از نظر شما سلامت روان خوبی دارد یا با این کار به خودش آسیب میزند؟! به رشد یافتگی در زندگی میرسد یا به ناامیدی، افسردگی، خودکشی و درماندگی و خشم دچار میشود؟! قطعا کسانی که سازگارتر هستند البته به معنای منفی یعنی سازگاری نشان میدهد تا رابطه را به هر قیمتی حفظ کند به نا امیدی و درماندگی میرسند!»
بچهها قربانی سازگاری غلط و بیمنطق میشوند.
لطفا پشت بهانههایتان پنهان نشوید!
متاسفانه وقتی افراد را با این مسئله روبهرو میکنیم که سازگاری آنها به این شکل اشتباه است. باز بهانههای مختلفی دارند برای توجیه کارشان و قبول نمیکنند. از طرفی فکر میکنند این رفتار و از خودگذشتگی آنها هم به سلامت زندگیشان کمک میکند هم به آرامش اطرافیان. به خاطر همین به جای آنکه در راستای حل اختلافهایشان قدم بردارند و زندگی را در مسیر درست قرار بدهند. خانواده، بچهها، آبرو و… را بهانه میکنند و دست از تلاش برمیدارند. از دکتر مهدی ناجی عظیمی سوال کردیم آیا این بهانهها دلیل خوبی برای ادامهدادن به سازشهای غلط است؟!
این زوجدرمانگر میگوید:« این سازگاری اتفاقا نه تنها از خودگذشتگی برای اطرافیان نیست بلکه به آنها آسیب بیشتری خواهد زد. مثلا فرزندی که میبیند مادرش کتک میخورد یا پدرش همیشه تحقیر میشود. چه تصویری از والدین در ذهنش ایجاد میشود؟! آیا در کنار این مادر و پدر، تربیت درستی برای فرزندان شکل میگیرد؟! فرزندان در این مواقع عاملی میشوند برای پنهان شدن پدر و مادر پشت آنها. یعنی مادر و پدر، آبرو، وابستگی، بچهها همه یک سپربزرگ میشوند که فرد رفتار منفعلانه خود را با آن توجیه کنند. از طرفی بچهها قربانی این سازگاری غلط و بیمنطق میشوند. برای مثال مادر در این جریان به فرزندش میگوید من به خاطر شما ماندم و اگر شما نبودید من از این رابطه خارج میشدم. در واقع مادر احساس گناه همیشگی را در فرزندش ایجاد میکند. فرزند وظیفه خودش میداند که زحمات و سختیهای او را جبران کند. حتی در بزرگسالی هم خودش را به سختی میاندازد.مثلا ازدواج نمیکند. مادرش را تنها نمیگذارد و به خودش حق خوشی کردن نمیدهد. تا ابد این حس گناه را با خودش حمل میکند. پس این نوع سازگاری آسیبزاست و زندگی را رو به نابودی میبرد!»
سازگاری اشتباه نه تنها باعث حل اختلاف نمیشود بلکه طرف مقابل را در انجام اشتباهات خود جسورتر میکند
ناجی زندگیتان باشید!
هدف این گزارش این نیست که بگوییم هر اختلافی باعث از بین رفتن آرامش زندگی شود. خیر! صحبت این است که سکوت به بهانه سازگاری مانع حل مشکلات زندگی میشود. در واقع مانند آتش زیر خاکستری است که هر لحظه ممکن است شعله بکشد و ریسمان یک رابطه را بسوزاند. سازگاری لازمه زندگی است و ستونهای بنای خانواده اما به شرطی که درست و دوطرفه باشد!
ناجی عظیمی میگوید:« سازگاری بیش از حد در مرحله اول آسیب به خود فرد میزند. اطرافیان و بچهها را درگیر میکند و بعد طرف مقابل را جسورتر میکند. یعنی وقتی زن یا مردی این قدر سازگار است و چیزی نمیگوید. ناخودآگاه در طرف مقابل شخصیت خودشیفتگی تقویت میشود و این اجازه را به خودش میدهد که کارهای دیگری هم انجام بدهد و کار خودش را درست میداند و حق را به خودش میدهد. پس سازگاری اشتباه هیچ سودی برای هیچکس در خانواده ندارد.»
سازگاری باید در جاده دوطرفه باشد تا به ثمر بنشیند
یک نسخه از سازگاری درست!
البته قرار نیست از تاثیر مثبت سازگاری غافل شویم. اتفاقا سازگاری لازمه زندگی است. اما این سازش مثل چاقو میماند مهم این است که از آن کجا و چطور استفاده شود. میتواند هم جراحتی را وارد کند و هم وقتی در دست یک جراح قرار میگیرد باعث بهبود بیماری شود. مقصود این است که هم اندازه آن نگه داشته شود و هم به طور درست معنای سازش را در زندگی استفاده کرد. آنوقت است که به ثمر مینشیند.
دکتر ناجی عظیمی میگوید:«البته نباید از سازگاری درست هم غافل شد. سازش اگر در زندگی درست اتفاق بیفتد هم کمک به سلامت روان انسان میکند و رابطه را بهتر خواهد کرد. اما باید جاده سازگاری دوطرفه باشد. یعنی همانطور که من دربرابر رفتار غلط همسرم گذشت میکنم. میبخشم و با او کنار میآیم. طرف مقابل هم به همین شکل با من مدارا کند از اشتباهات من بگذرد و به من حق بدهد که ممکن است من هم اشتباهاتی داشته باشم. سازگاری باید در جاده دو طرفه باشد تا به ثمر بنشیند. نه اینکه فقط یک طرفه اتفاق بیفتد. هردو طرف برای بهتر شدن زندگی باید تلاش کنند. تا زن و شوهر به رشد و خودشکوفایی برسند و حال خوب در زندگی را تجربه کنند.»
Friday, 1 November , 2024