آزادسازی کرکوک در روز ۲۴ مهرماه ۱۳۹۶ یک اپیزود از سریال ناکامی های مسعود بارزانی در دست اندازی به مرزهای دیگران و پا افشانی بر گلیم ها و اقلیم های تازه بود؛ هرچند تاریخ از یاد نخواهد برد که چه کسانی در روزهای وانفسا نگذاشتند گلیم خاندان بارزانی از زیر پایشان بیرون کشیده شود. به […]

آزادسازی کرکوک در روز ۲۴ مهرماه ۱۳۹۶ یک اپیزود از سریال ناکامی های مسعود بارزانی در دست اندازی به مرزهای دیگران و پا افشانی بر گلیم ها و اقلیم های تازه بود؛ هرچند تاریخ از یاد نخواهد برد که چه کسانی در روزهای وانفسا نگذاشتند گلیم خاندان بارزانی از زیر پایشان بیرون کشیده شود.

به گزارش پایگاه خبری شهید یاران، بامداد ۱۶ اکتبر ۲۰۱۷ یگان هایی از ارتش عراق با کمک پلیس فدرال در حال تسلط مجدد و بازپس گیری شهر کرکوک بودند.

قانون اساسی عراق و اقلیم کردستان این کشور تصریح دارد که کرکوک و چند شهر کردنشین دیگر جزو محدوده اقلیم کردستان عراق نیستند اما در روزهای ملتهب جنگ با داعش و عرض اندام پیشمرگ های کرد در تقابل با این گروه تروریستی و در میانه خلاء محسوس ناشی از ضعف شدید دولت مرکزی در بغداد، عملا مدیریت برخی شهرها و روستاهای این بخش از عراق به دست نیروهای اقلیم کردستان عراق افتاد اما این نقاط را بعد از شکست داعش به دولت عراق بازنگرداند و در ابتدا راضی به عقب نشینی نشد.

برخی از کردها به این مناطق محل منازعه و مناقشه می گویند «ناکوک» و این حساسیت درباره کرکوک نفت خیز بیشتر است؛ شهری رنگارنگ و متنوع از حیث دموگرافیک؛ متشکل از کردها، ترکمانان شیعه، ترکمانان سنی و اعراب و همین سرامیک تنوع قومی، ساز این شهر را برای برخی طرف ها در بسیاری از ایستگاه ها و تقاطع های تاریخی، ناکوک می کند و سمفونی هارمونیک و متسامحانه زیست بوم تنوع قومی این شهر نفت خیز را از تعادل، خارج می کند.

گفته می شود در ۲۴ مهرماه ۱۳۹۶ یگان هایی از پیشمرگ های کرد زیر نظر «کوسرت رسول» چند دقیقه ای در مقابل نیروهای دولت عراق که برای آزادسازی کرکوک صف آرایی کرده بودند، ایستادند اما این عملیات، بدون تلفات و خسارات قابل ذکری از سوی دو طرف به سود دولت عراق خاتمه یافت.

واقعیت این است که پیشمرگ ها اگر چه تمایلی به کنار آمدن با ارتش عراق نداشتند اما فرماندهی مشخصی نیز نداشتند. این نیروها یک ساختار مجسم اما نه چندان منسجم از همان چیزی هستند که در صحنه سیاسی اقلیم کردستان عراق وجود دارد؛ همان تقسیم نفوذی که در اقلیم بین دو حزب دموکرات مسعود بارزانی (در اربیل و دهوک) و اتحادیه میهنی بافل طالبانی (در سلیمانیه و حلبچه)، آشکار است.

این عملیات بعد از برگزاری همه‌پرسی جدایی طلبی کردستان عراق انجام شد. حکومت عراق این همه پرسی را برخلاف قانون اساسی عراق و نامشروع دانست. پنداره بارزانی این بود که در خلاء حضور نیروهای دولتی و مشغولیت آنان به جنگ با داعش و نیز به پشتوانه نتایج این همه پرسی، خواهد توانست برخی شهرهای دیگر کردنشین را به اقلیم ملحق کند اما شهر چندقومیتی و نفت‌خیز کرکوک از مدت‌ها پیش محل اختلاف دو طرف بود و حکومت عراق آن را به عنوان منطقه‌ای خودمختار و یا متعلق به حکومت اقلیم کردستان عراق به رسمیت نمی‌شناسد.

شاید آب گل آلود اوضاع امنیتی آن روزهای عراق برای مسعود بارزانی جذاب و وسوسه انگیز بود اما نه تنها صید قابل توجهی برای او نداشت بلکه به اعتبار احزاب حاکم کُرد و به طور خاص به شخص مسعود بارزانی در ابعاد منطقه ای و بین المللی لطمه وارد کرد.

کرکوک با نفت معروف آن برای بارزانی وسوسه انگیز بود اما این شهر، نه گلیمی بود که کاک مسعود بتواند پایش را در آن دراز کند و نه لقمه ای که بی زحمت فرو ببرد و گلوگیر نباشد؛ شهری که در آن ترکمانی نمی یابید که فامیل عرب یا کُرد نداشته باشد؛ جایی که اگر در آن زندگی نکرده باشید در برخورد اول نمی توانید تشخیص دهید که با چه کسی حرف می زنید! ترکمان، عرب یا کرد؛ زیرا این هر سه به هر سه گویش صحبت می کنند.

برگزاری رفراندوم و شکست متعاقب آن در کرکوک برای مسعود بارزانی، تلخکامی عمیقی به دنبال داشت که فقط محدود به مرزهای اقلیم و کل عراق نشد بلکه در سایه عدم حمایت منطقه ای از رفراندوم در سایه هشدارهای کشورهایی مانند ایران و ترکیه، موازنه های قوا را به ویژه در ارتباط با محیط مشرقی عراق تحت تاثیر قرار داد و کار به جایی رسید که حتی سلمان بن عبدالعزیز شاه سعودی هم با حیدرالعبادی نخست وزیر وقت تماس گرفت و بر حمایت ریاض از حاکمیت ملی عراق و تمامیت ارضی آن کشور تاکید کرد.

بارزانی تلاش کرد در کرکوک خطای زمان محاصره اربیل از سوی داعش را تکرار کند و روی کمک اسب های بازنده حساب کرد. او پیش تر هم زمانی که در قلعه اربیل به هر سو می دوید به همه طرف ها رو زده بود تا قلعه اصلی را از محاصره داعش نجات دهند اما از حمایت هیچ کدام از دوستان خود برخوردار نشده بود تا اینکه در آخرین تلاش، بهترین کار ممکن را انجام داد؛ کاری که باید از ابتدا می کرد.

در خردادماه سال ۱۳۹۳ نیروهای داعش با پیشروی به سمت مناطق شمال عراق به سرعت توانستند مناطق مهمی از شمال این کشور از جمله موصل را به تصرف خود در آورند و در سوی دیگر نیز نیروهای داعشی پیشروی خود از مرزهای غربی عراق در استان الانبار را آغاز و با تصرف بخش اعظمی از این استان، حرکت خود به سمت بغداد برای تصرف پایتخت کشور عراق را آغاز کردند. داعش در ادامه پیشروی‌های خود در شمال عراق پس از تصرف موصل، شهر اربیل را به محاصره خود در آورد و می‌رفت تا با تصرف این شهر عملا بخش مهمی از اقلیم کردستان عراق را نیز اشغال کند. داعش به پشت دروازه های اربیل رسیده بود.

بارزانی پس از اینکه تمام خاندانش شهر را ترک کردند، در ساعات بحرانی سقوط اربیل، بیش از ۵ بار به آمریکایی‌ها پیام داد و درخواست کمک کرد اما هیچ اقدامی صورت نگرفت تا اینکه یک اتفاق و تماس مهم این شهر را از سقوط حتمی نجات داد.

۱۸ دی ۱۳۹۳ مسعود بارزانی این موضوع را در گفت و گویی با روزنامه «زمان» چاپ ترکیه گفت. عنوان مصاحبه این بود: «اربیل چگونه نجات یافت؟».

بارزانی تاکید کرد: همه می‌دانند که داعش به دروازه‌های اربیل رسیده بود و بیم آن می‌رفت که شهر به زودی اشغال شود. من پس از حمله داعش با آمریکایی ها، ترکیه، انگلیس، فرانسه و حتی عربستان تماس گرفتم که همه مقامات این کشورها در جواب گفتند که فعلا هیچ کمکی نمی‌توانند بکنند.

بارزانی ادامه داد: فورا با مقامات ایرانی تماس گرفتم و به آن‌ها صریحا گفتم که شهر در حال سقوط است، اگر نمی‌توانید کمکی کنید، ما شهر را تخلیه می‌کنیم؛ مقامات ایرانی فورا شماره تماس سردار سپهبد شهید سلیمانی را به من دادند و گفتند حاج قاسم نماینده تام الاختیار ما در امور مبارزه با داعش است؛ فوری با حاج قاسم تماس گرفتم و اوضاع را دقیق شرح دادم.

بارزانی در این مصاحبه می گوید که سردار سلیمانی گفت: من فردا بعد از نماز صبح اربیل هستم.

مسعود بارزانی ادامه می دهد: به او گفتم فردا دیر است، همین حالا بیایید. حاجی گفت: «کاک مسعود فقط امشب شهر را نگهدار.»

بارزانی می افزاید: فردا صبح حاج قاسم در فرودگاه اربیل بود و من به استقبالش رفتم. حاجی با ۵۰ نیرو آمده بود. آن‌ها سریعا به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگه را سازماندهی دوباره کردند و در عرض چند ساعت ورق به نفع ما برگشت. در ضمن کمک‌های تسلیحاتی ایران نیز به ما رسید. ایران اولین کشوری بود که برای نجات اربیل دو هواپیمای سلاح فرستاد.

بارزانی می گوید: بعدها که یک فرمانده داعش را اسیر کردیم و از او پرسیدیم چگونه شد شما که در حال فتح اربیل بودید به یک باره عقب نشستید. این اسیر داعشی گفت که نفوذی‌های ما در اربیل به ما خبر دادند قاسم سلیمانی در اربیل است لذا روحیه افراد ما بهم ریخت و عقب نشستیم.

در قضیه کرکوک اما مسعود بازانی یک بار دیگر نتوانست تفکیکی بین دوستان واقعی از حامیان مدعی قائل شود.