شهیدی که می‌خواست سلام پدرش را به امام حسین(ع) برساند «…پدر جان، می‌دانم که خیلی دلت می‌خواهد بروی کربلا، به تو قول می‌دهم که اگر لیاقت دیدن امام حسین علیه السلام را داشتم سلامت را برسانم.» به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، شهیدان! مسیری که رفتید حق بود! برای همین به آن ادامه دادید […]

شهیدی که می‌خواست سلام پدرش را به امام حسین(ع) برساند

«…پدر جان، می‌دانم که خیلی دلت می‌خواهد بروی کربلا، به تو قول می‌دهم که اگر لیاقت دیدن امام حسین علیه السلام را داشتم سلامت را برسانم.»

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، شهیدان! مسیری که رفتید حق بود! برای همین به آن ادامه دادید و نگاه نکردید که چه چیزی انتظار شما را می‌کشد و چگونه قرار است به شهادت برسید. فقط پیش رفتید چرا که می‌دانستید هر چه قدر به پیش بروید، به خداوند نزدیک‌تر خواهید شد. اکنون هم به حق رسیده‌اید! به مقام شهادت رسیده‌اید. مثل شهید پرویز آبکار، فرزند نعمت‌الله، تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۴/۲۳.

*زندگی‌نامه
شهید پرویز آبکار در سال ۱۳۴۱ در اصفهان دیده به جهان گشود. او تا کلاس پنجم ابتدایی به تحصیل پرداخت و با شروع حرکت‌های انقلابی در تظاهرات و راهپیمایی‌ها شرکت گسترده‌ای داشت و با پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد و به افراد آموزش نظامی می‌داد.

او با شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران از طرف تیپ ۵۵ هوابرد شیراز به جبهه دهلاویه بستان اعزام و در همین جبهه از ناحیه انگشتان دست راست مجروح و در بیمارستان سپاهان اصفهان یک ماه بستری شد و بعد از آن دوباره راهی جبهه‌های نبرد شد و سرانجام در جبهه شلمچه در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۲۳ به درجه رفیع شهادت نایل شد.

*وصیت‌نامه
گمان نکنید آنان که در را خدا کشته شده‌اند، مردگانی هستند. بلکه آنان زنده‌اند و در بارگاه پروردگارشان روزی می‌گیرند.(سوره آل عمران، آیه ۱۶۹)
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان. به نام آن که همه چیزم از اوست و زنده به اویم.
بارالها، ای رحمان و ای رحیم، ای پناه بی‌پناهان، ای محبوب و ای معبود من، چیزی با ارزش‌تر از جانم ندارم که تقدیم راهت کنم. قبول بفرما

خداوندا، حمد و ثنایم را بپذیر، هدایتم فرما و گناهانم را ببخش. دریچه مغفرتت را به رویم باز کن و مرا در جوار رحمت خود به سوی بهشت راه نمای. خداوندا، مرا شهید بمیران، شاید خون من کمکی باشد برای تداوم انقلاب اسلامی.
ملت شهید پرور ایران، اسلام و رهبر را یاری دهید، مبادا این قلب تپنده مستضعفان جهان را تنها بگذارید. ندای او را لبیک گویید و بگویید ما اهل کوفه نیستیم و تا طرفدار ولایت فقیه هستید به کشور و اسلام شما ضربه‌ای وارد نخواهد شد. به خدا سوگند اگر تکه تکه‌ام کنند و خونم را بر زمین بریزند در هر قطره خونم نام رهبرم خمینی را خواهید دید.

سلام بر پدر عزیزم، ابراهیم زمان. کسی که فرزندش را به خدا هدیه داد. درود بر تو که مرا این گونه و در این راه پرورش دادی و بزرگ کردی.
پدر جان، می‌دانم که خیلی دلت می‌خواهد بروی کربلا، به تو قول می‌دهم که اگر لیاقت دیدن امام حسین علیه السلام را داشتم سلامت را برسانم.
سلام بر تو ای مادر عزیز، ای مادری که فرزندت را روانه میدان نبرد با کفار کردی و توانستی بر احساس مادرانه‌ات غلبه کنی و غم به دل راه ندهی و گریه نکنی چون رضای خدا در این امر می‌باشد.
خواهرم، من راه حسین را انتخاب کردم و از تو می‌خواهم همین گونه که می‌روی راه زینب را ادامه دهی.
از شما می‌خواهم که مرا در تکیه شهدا دفن کنید و از همه دوستان و آشنایان حلالیت بطلبید. شب‌های جمعه مرا فراموش نکنید. پرویز آبکار ۱۳۶۱/۳/۱۲.

شادی روح شهید پرویز آبکار صلوات؛ «الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم»، اللهم الرزقنی توفیق الشهادت فی سبیلک