حشرات زیر قاب عکسهای خانواده بکر رئیس موزه هنرهای معاصر: از آثار موزه آفت زدایی شده استموزه هنرهای معاصر درباره مشاهده حشرات توضیح داد. به گزارش پایگاه خبری شهید یاران ، به نقل از خبر آنلاین ۱۰ میلیارد دلار اثر هنری بدون بیمهاولین کوتاهی شاید بیمه آثار گنجینه موزه است، طی ۱۷ سال خبرنگاری در […]
حشرات زیر قاب عکسهای خانواده بکر رئیس موزه هنرهای معاصر: از آثار موزه آفت زدایی شده استموزه هنرهای معاصر درباره مشاهده حشرات توضیح داد.
به گزارش پایگاه خبری شهید یاران ، به نقل از خبر آنلاین ۱۰ میلیارد دلار اثر هنری بدون بیمه
اولین کوتاهی شاید بیمه آثار گنجینه موزه است، طی ۱۷ سال خبرنگاری در حوزه هنرهای تجسمی، بارها این موضوع را در نشستهای خبری موزه مطرح و پیگیری کردم و همواره یک پاسخ شنیدم، «بیمه آثار به دلیل ارزش زیاد آنها از توان مالی دولت خارج است.» واقعیتی که نمیتوان کتمان کرد. وقتی ارزش مالی این آثار را در نظر بگیریم، متوجه خواهیم شد که هزینه بیمه سالانه آثار موزه، با کل بودجه حوزه فرهنگ و هنر کشور، برابری میکند. بهطور مثال در سال ۹۱ یک اثر از گنجینه برای نمایشگاه جکسون پولاک در ژاپن به موزه توکیو امانت داده شد، که ارزش این اثر برای بیمه آن ۲۰۰ میلیون دلار تخمین زده شد، حال در نظر بگیرید هزینه بیمه گنجینه ارزشمندی که در اختیار موزه است، چقدر خواهد بود. جالبتر آنکه وقتی این اثر از ژاپن بازگشت، گمرک به دلیل بدهی وزارت فرهنگ و ارشاد دولت دهم، این اثر را گروگان گرفت و برای چند روز در نمازخانه آن را بدون امکانات نگهداری کرد.
در همان زمان موضوع گروگانگیری آثار هنری در ایران توسط رسانههای خارجی به موضوع داغی بدل شد؛ اما آیا به خاطر نبود بودجه میتوان از بیمه چنین سرمایه هنگفتی که متعلق به مردم ایران است، گذشت؟ آیا چنین سرمایهای توانایی ندارد که بخشی از هزینههای خود را تأمین کند؟ بهطورقطع و یقین چنین امکانی وجود دارد، وقتی به رصد کارکردهای موزه در جهان، بپردازیم. دولت ژاپن با برپایی نمایشگاه جکسون پولاک در موزه توکیو، اعلام کرد که سه میلیون نفر طی شش ماه از این نمایشگاه بازدید کردند و دقیقاً آنها، با همین رویکرد و برنامه، اثری از ایران را به امانت گرفتند و هزینه زیادی برای بیمه و حملونقل آن پرداخت کردند. حال در نظر بگیریم که ایران با داشتن یکی از بهترین گنجینههای هنری دنیا در ۴۵ سال گذشته سالانه فقط هزینه هنگفتی برای نگهداری آنها کرده و هرقدر که کشور با تلاطم سیاسی و اقتصادی روبرو شده از پرداخت چنین هزینههایی هم شانه خالی کرده تا امروز به چنین فاجعهای روبرو باشیم نبود برنامه کلان برای استفاده از سرمایه ملی
موزه هنرهای معاصر و گنجینه مهم آن، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هیچگاه بهدرستی درک نشد و هیچ مقام و مسئولی نتوانست برنامه کلانی برای آن در نظر بگیرد. اینکه آثار گنجینه موزه، حتی به تعداد انگشتان دست هم تاکنون به نمایش درنیامده و آثار بسیاری در موزه وجود دارد که هنوز از گنجینه خارج نشدهاند، خود گواهی بر این مدعاست. همانطور که نمایشگاه «مینیمالیسم و کانسپچوال آرت» که این روزها در موزه هنرهای معاصر برپاست، برای اولین بار برخی از آثار را از گنجینه بیرون آورده و به نمایش گذاشته است. در حقیقت همینکه چنین آثار مهم جهانی را برای ۴۵ سال در یک مخزن حبس کردیم، تخریب فرهنگی صورت گرفته که اتفاقاً بارها طی سالیان گذشته در نشریات جهانی به آن اشاره شده است.
البته این اقدام نهتنها بخشی از تاریخ هنر جهان را از انظار عمومی پنهان کرد، بلکه صدمه بسیاری را نیز به فرهنگ و هنر داخل کشور زد. اینکه در کشوری که یکی از پنج گنجینه هنر مدرن و معاصر دنیا را در دل خود دارد، همچنان دروس دانشگاهی آن تحت سیطره هنر مدرن پیش از جنگهای جهانی است و هنوز مردم آن جامعه از آثار مفهومی و جریانات معاصر هنر بیاطلاع هستند، اقدامی انتحاری علیه فرهنگ و هنر آن کشور هم محسوب میشود.
در حقیقت اگر این آثار بهطور مرتب از گنجینه خارج و به نمایش عمومی در میآمدند و گالریهای موزه از این آثار میزبانی میکردند، شاید شاهد چنین فاجعهای نبودیم. در کنار این موضوع در نظر بگیریم، اگر مسئولان هوش اقتصادی داشتند چگونه میتوانستند از نمایش چنین آثاری برای جذب گردشگر بهره ببرند. کافی است در نظر داشته باشیم که اولین مرکز مهم هنرهای مدرن و معاصر جهان، موزه ژرژ پمپیدو، سالانه ۵ میلیون گردشگر را میزبانی میکند و موزه هنرهای معاصر تهران بهعنوان پنجمین گنجینه مهم هنر مدرن و معاصر، بازدیدکنندگانش در سال، زیر ۱۰۰ هزار نفر، است. در کنار این موضوع باید اشاره کرد حتی هنوز این موزه جهانی، لیست دقیق اموال خود را منتشر نکرده و همچنان سایتی برای اطلاعات موزه در دسترس نیست و اگر پژوهشگری بخواهد به عکس اثری از گنجینه دسترسی داشته باشد، در عصر اطلاعات، باید شیوه منسوخشده نامهنگاری را در پیش بگیرد و در آخر با جواب، نه! روبرو شود.
به نظر میرسد که دمیدن بر خاکستر سهلانگاریهای گذشته کاری عبث است، وقتی به ساختار فعلی موزه هنرهای معاصر تهران نگاه دقیقتری داشته باشیم.موزهای فاقد ساختار و درآمدزایی
با نگاهی به شیوه موزهداری جهان، با بسیاری از رویکردها روبرو میشویم که امروزه میتوان از آنها درس گرفت. یک اصل رایج در موزهداری جهان، تعریف نهادهای هنری است. این تعریف و ساختار مبتنی بر آن، تاکنون توانسته بسیاری از مشکلات تأمین بودجه موزههای دنیا را مرتفع سازد. موزههای مهم دنیا امروزه بهصورت مستقل و هیات امنایی اداره میشوند و نهادهای مختلف دولتی مانند وزارت فرهنگ و هنر، وزارت گردشگری، شهرداریهای و… با داشتن نمایندگانی در هیات امنای این نهادها، بخشی از هزینههای آنها را تأمین میکنند. همین که بودجه موزهها بین چند نهاد دولتی تقسیم شد تأمین هزینهها راحتتر میشود تا زمانی که تنها یک مجموعه دولتی بخواهد تأمینکننده کل بودجه باشد. از سوی دیگر ساختار نهادهای فرهنگی و هنری مبتنی بر درآمدزایی است، یعنی موزههای دنیا، بسیاری امکانات دارند که میتواند برای آنها تأمین مالی داشته باشد، بلیتفروشی، داشتن سینما تک، داشتن هتل برای اقامت هنری، انتشارات، گیفشاپها، رستوران و برگزاری رویدادهای بزرگ هنری که باعث جذب گردشگر شود؛ ازجمله اقداماتی است که چنین نهادهای هنری از آن بهره میبرند. حال اگر چنین ساختاری را مانند شابلون بر روی فعالیتهای موزه قرار دهیم متوجه میشویم که در تمام زمینهها، برنامهای وجود ندارد. موزه هنرهای معاصر تهران مانند سایر موزههای جهان دارای چنین فضا و پتانسیلی است، اما هیچکدام از آنها تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته است.بهطور مثل موزه هنرهای معاصر تهران دارای اولین سینما تک در ایران است و با وجود ۴۵ سال فعالیت، تعداد برنامههای آن کمتر از سینما تک، خانه هنرمندان است که طی ۹ سال بیش از ۵۰۰ برنامه رسمی و نزدیک به یک هزار برنامه غیررسمی اجرا کرده است یا در نظر بگیریم بسیاری از موزههای دنیا همچون موزه ملی لندن، مجموعه موزههای تیت در انگلیس، موزه متروپولیتن نیویورک، موزه اوفیتزی فلورانس، موزه کلیمت ویلا وین، موزه ملی و موزه اشتدلیک آمستردام، پس از همهگیری کرونا برای خروج از بحران مالی که متوجه فعالیت آنها شده بود، ماسکهایی با طرح آثاری که نگهداری میکردند، تولید کردند و بهعنوان گیف به فروش گذاشتند و سود حاصل از چنین برنامهای باعث کمتر شدن بحرانهای مالی آنها شد. همانطور که لیان گراف مدیر تیم توسعه محصول موزه هنر متروپولیتن نیویورک در این رابطه گفت: «این ماسکها راهی آسان برای پول دادن مردم به موزهها هستند.» و یا باریس آلاکوس، مدیر موزه کلیمت ویلا اعلام کرد: «ما یک موزه خصوصی هستیم، بنابراین از سوی دولت حمایتی دریافت نمیکنیم و با شیوع ویروس کرونا در یک وضعیت بسیار بحرانی قرار گرفتیم، اما با فروش ماسکهایی که طراحی کردیم و آنها را به قیمت ۲۰ یورو فروختیم، همه صورتحسابها را پرداخت کردهایم.»
مثال دیگری بر عدم وجود ساختار اقتصادی، میتواند برپایی نمایشگاه فعلی موزه هنرهای معاصر تهران، «مینیمالیسم و کانسپچوال آرت» باشد. بهطورقطع، اگر چنین نمایشگاهی در یکی از موزههای دنیا برنامهریزی میشد، تمام نهادهای اقتصادی، گردشگری و اطلاعرسانی آن کشور به این موضوع توجه نشان میدادند، زیرا چنین رویکردی باعث جذب گردشگر و تولید ثروت میشود؛ اما شاهد هستیم این نمایشگاه چگونه در سکوت برپا شده و حتی در میان رسانههای جمعی کشور هم دیده نشد و اگر رسانههای خارجی و داخلی را رصد کنیم، میبینیم که میزان انتشار اخبار این نمایشگاه، بیشتر در رسانههای خارجی است.
بر همین اساس برای نجات موزه هنرهای معاصر باید ساختار تأمین مالی این موزه و نگاه تسلط گرای دولتی به آن دستخوش تغییر شود. موزه هنرهای معاصر تهران با توجه به اینکه یک نهاد هنری است، دارای بودجه مستقلی نیست و بودجه آن ذیل معاونت هنری و مرکز هنرهای تجسمی تعریف شده است. حال در نظر بگیریم این دو اداره دولتی که خود با مشکلات متعددی مالی روبرو هستند، چگونه میتوانند تأمینکننده نیازهای مالی این نهاد هنری باشند. بهطور مثال اگر بودجه یک بیینال یا جشنواره با ساختار تورمی اقتصاد ایران، بیشتر از پیشبینیها شود، قطعاً از بودجه موزه کم میشود تا تأمین بودجه برای این رویدادها صورت بگیرد
Friday, 1 November , 2024