امروزه بیش از ۲۴ درصد جمعیت جهان را با نزدیک به دو میلیارد نفر مسلمانان تشکیل می دهند که در بخش های مختلف از قاره های جهان سکونت دارند و بیشترین آنها با ۶۰ درصد جمعیت در آسیا زندگی می کنند. براساس آمارهای منتشره در منابع مختلف تا قبل از سال ۲۰۱۷ میلادی، پیروان دین […]

امروزه بیش از ۲۴ درصد جمعیت جهان را با نزدیک به دو میلیارد نفر مسلمانان تشکیل می دهند که در بخش های مختلف از قاره های جهان سکونت دارند و بیشترین آنها با ۶۰ درصد جمعیت در آسیا زندگی می کنند.

براساس آمارهای منتشره در منابع مختلف تا قبل از سال ۲۰۱۷ میلادی، پیروان دین اسلام با مذاهب مختلف بعد از مسیحیت دومین دین آسمانی در جهان هستند و بیش از ۸ درصد از آنان در آمریکا و ۶ درصد نیز در اروپا زندگی می کنند.

یکی از ویژگی های مهم و برجسته جمعیت مسلمانان در اروپا داشتن کمترین تنش در بین آنان است و در مواقع ضروری و مواردی چون وقوع بلایای طبیعی نیز آنان بدون در نظر گرفتن دین و مذهب و یا رنگ پوست و نظایر آن پا به پای مردم در این کشورها و حتی بعضی مواقع پررنگ تر از جمعیت این کشورها در صحنه حاضر شده و از هیچ کمکی دریغ نمی کنند.

جهان اسلام این روزها و در ایام ولادت پیامبر اکرم (ص) و هفته وحدت، بیشتر از هر زمان دیگر تاثیر اقدامات دشمنان اسلام در ایجاد شکاف بین مسلمانان و کشورهای اسلامی را احساس می کند.

این درحالی است که بسیاری از کشورهای اسلامی در عرصه های داخلی یا درحیطه روابط خارجی خود با همسایگان یا دیگر کشورهای اسلامی چالش هایی را دارند که وقتی به ریشه این اختلافات دقت می کنیم حاصل تفرقه افکنی برنامه ریزی شده دشمنان اسلام و بیشتر بر سر مسائل جزئی است.

واضح است که اکنون غرب با تفکر لیبرالیستی خود، دیدگاه اسلامی ناب را دشمن شماره یک خود در جهان می پندارد و تلاش دارد تا با انواع ترفندهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دین اسلام را تضعیف و بدنام و افکار عمومی جهان را نسبت به آن رویگردان کند.

هراس از افزایش آمار مسلمانان در اروپا

غربی ها اگرچه شعار آزادی بیان و عقیده سر می دهند و همگان را به تساهل دینی و فرهنگی تشویق می کنند اما وقتی اجرای این حق به اسلام می رسد دقیقا عکس آن عمل می کنند زیرا سرعت رشد گرایش به اسلام و توجه به آموزه های دینی آن در غرب در حال افزایش و برای آن ها غیرقابل تحمل است.

در سال ۲۰۱۶ نظرسنجی که از سوی موسسه «پیو» انجام شد که از حضور حداقل ۲۵ میلیون مسلمان به صورت رسمی در کشورهای اروپایی خبر داده بود.

در آن زمان اسلام یکی از بزرگترین اقلیت های مذهبی در قاره سبز بود که جمعیتی معادل ۵ درصدی از ساکنان قاره سبز را در بر می گرفت. برخی رسانه ها حتی این آمار را نادرست می دانستند و تعداد واقعی مسلمانان در اروپا را تا ۳۵ میلیون نفر هم بیان می کردند.

براساس برخی برآوردها اکنون بیشتر از ۵۳ میلیون مسلمان در کشورهای اروپایی به غیر از ترکیه زندگی می کنند که اگر جمعیت ۸۴ میلیونی ترکیه را نیز به آن اضافه کنیم، رقم چشمگیر و قابل توجهی خواهد بود.

سرعت رشد گرایش به اسلام در خلال ۶ سال گذشته نه تنها کمتر نشده است بلکه نرخ زاد و ولد و مهاجرت مسلمانان حکایت از آن دارد که جامعه مسلمانان نسبت به چند سال قبل، اکنون بسیار بزرگتر و پرقدرت تر شده است.

به اعتقاد تحلیلگران غربی چند حقیقت غیرقابل انکار در این زمینه وجود دارد که عبارتند از: دو کشور فرانسه و آلمان به عنوان دو قطب اصلی اقتصاد و سیاست در اروپا بیشترین مسلمان را در خود جای داده اند.

سرعت رشد جمعیتی مسلمانان از دیگر شهروندان اروپایی بیشتر است ضمن آنکه مسلمانان جامعه جمعیتی جوان تری را تشکیل می دهند که دارای فرزندان بیشتری هم شده اند؛ مهمتر آنکه در چند سال گذشته هم بر نرخ مهاجرت به اروپا هم افزوده شده است.

در هر صورت طبق برآوردهای محتاطانه تا سال ۲۰۵۰ حداقل ۷۵ میلیون مسلمان در اروپا ساکن می شوند. جالب اینجاست که ده ها میلیون مسلمان ساکن در اروپا با کمترین مشکل در کنار یکدیگر زندگی می کنند و مشکل اصلی آن ها در جوامع غربی دیدگاه های نژادپرستانه و گروه های ملی گرای اروپایی است.

بنیان های اسلام هراسی غرب 

اکنون ترس از افزایش جمعیت مسلمان در اروپا و کسب اکثریت به دغدغه ای مهم برای رهبران مسیحی اروپا تبدیل شده است. آن ها سعی می کنند با دمیدن در اختلافات بر نگاه جوامع خود نسبت به مسلمانان تاثیر بگذارند. این کشورها انواع موانع را برای جلوگیری از مهاجرت مسلمانان ایجاد می کنند اما روند ها همچنان ادامه دارد.  

«سید محمدکاظم سجادپور» دانشیار دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه در همایش اسلام هراسی پس از ۱۱ سپتامبر (علل، روندها و راه حل ها) در مقاله ای تحت عنوان «بنیاد استراتژیک اسلام هراسی» بر این باور است که اسلام هراسی پدیده ای ترکیبی با حضور عناصر متنوع دینی، فرهنگی، تاریخی، روانی، سیاسی و امنیتی است؛ بنابراین باید به آن به عنوان پدیدهای امنیتی و استراتژیک نیز نگریسته شود.

همچنین با مرور سه سیستم نگرشی در غرب، بنیادهای استراتژیک «اسلام هراسی» در نگرش هویت محور، قدرت محور و تروریسم محور شناسایی می شود و بنیادهای استراتژیک و امنیتی آن در ذهنیت غربی بر همین اساس مشخص می گردد.

در نهایت با محوریت «اسلام هراسی» به عنوان پدیده ای استراتژیک، در نگاه به آینده آشکار شده که این پدیده در آینده به حیات خود ادامه خواهد داد و در این میان جریان ها و گروه هایی، منافع خود را در حفظ شرایط موجود در برجسته کردن نگاه امنیتی به مسلمانان می بینند.

وی در این مقاله تصریح کرد: اما آنچه حائز اهمیت است فهم مسلمانان از «اسلام هراسی» و چگونگی مدیریت آن در کم کردن آثار مخرب امنیتی و بالا بردن امنیت جوامع اسلامی با ساز و کاری است که در آن، کنار پایه های مفهومی، استراتژی ها و برنامه های عملی در شکل های گوناگون، ابتکارهای موردی و اقدامات دو جانبه و چند جانبه طراحی و اجرا گردد.

با نگاهی به تحولات و رویدادها در قاره اروپا شاهد هستیم که ده ها میلیون مسلمان در ساختار آزاد و قانونمند کشورهای غربی مشغول همزیستی مسالمت آمیز به رغم داشتن دیدگاه های سیاسی و مذاهب مختلف هستند.

مشکل اصلی میلیون ها مسلمان در اروپا اکنون فقط گروه های افراطی مسیحی یا دیگر فرقه های مذهبی است که انواع تهدیدها و خشونت ها را علیه آن ها به کار می بندند.

بنا بر اعتراف افرادی که محیط غرب را تجربه کرده اند اکثر قریب به اتفاق مسلمانان چه سنی و چه شیعه در این کشورها هیچ مشکلی با یکدیگر احساس نمی کنند بلکه در مواقع سختی و مشکل و یا احساس خطر به یکدیگر و حتی به هموطنان مسیحی خود نیز کمک می کنند.

وقتی میلیون‌ها شهروند مسلمان در کشوری دیگر با وجود انواع تهدیدهای نژادپرستانه و قوانین سختگیرانه دولتی به راحتی با عقاید و رویکردهای یکدیگر کنار می آیند و بدون مشکل زندگی می کنند آیا سران کشورهای اسلامی که قدرت را در کشورشان در دست دارند، نمی توانند روحیه همدلی با دیگر مذاهب و کشورهای اسلامی را بیش از پیش تقویت کنند.

آیا آنان نمی توانند با تکیه بر اصول اساسی اسلام و قرآن که برای همه مسلمانان یگانه است، فرعیات و قواعد جزئی تر را رفع کرد یا حداقل برای حفظ اسلام و نگهبانی از دستاوردهای پیامبر اکرم (ص) برخی از آن ها را نادیده گرفت.

دستیابی به وحدت در جهان اسلام باعث می شود تا حدود یک و نیم میلیارد مسلمان به قدرتی غیرقابل کتمان در عرصه های گوناگون جهان و مناسبات و روابط بین الملل تبدیل شوند و باید گفت که کسب این جایگاه برجسته در عرصه های مختلف جهانی ارزش کنار گذاشتن اختلافات را دارد.