شهیدی که مصداق خستگیناپذیری بود شهید صفوی واقعاً انسان خستگیناپذیری بود؛ با اطمینان میتوان گفت که روزی ۱۸ الی ۲۰ ساعت کار میکرد. بسیاری از اوقات خواب وی در طول مسیر در جادهها روی صندلی ماشین بود و میزان استراحت او به حد فاصل دو کار در بین راه بستگی داشت. به گزارش خبرنگار پایگاه […]
شهیدی که مصداق خستگیناپذیری بود
شهید صفوی واقعاً انسان خستگیناپذیری بود؛ با اطمینان میتوان گفت که روزی ۱۸ الی ۲۰ ساعت کار میکرد. بسیاری از اوقات خواب وی در طول مسیر در جادهها روی صندلی ماشین بود و میزان استراحت او به حد فاصل دو کار در بین راه بستگی داشت.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، جریان رودخانه زمان تند است؛ حتما تندتر از اروندی که با قوّت عشق از آن گذشتید. زمان سخت شکننده است؛ کاش میشد از اروند زمان گذشت و به شما رسید؛ به زخمهایتان که رنگ سرخ محمدی بود؛ به نمازهایتان که به خلوص الماس بود و عیار ناب حقیقت! این بار میخوانیم از شهید سید مهرداد صفوی فرزند سید عباس، تاریخ شهادت ۱۳۶۵/۱۱/۱۵.
شهید سید مهرداد صفوی در سال ۱۳۳۳ﻫ. ق در یکی از روستاهای اطراف اصفهان، در خانوادهای متدین و اصیل دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران تحصیلات دبستان و دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته راه و ساختمان در اصفهان به پایان رسانید.
با توجه به وضعیت رژیم و مفاسدی که شاه علیه اسلام و طرفداران حضرت امام خمینی(قدس سره) شروع کرده بود و همچنین با وجود جو شدید اختناق و سرکوبی که ساواک از اوایل سال ۵۰ در تمام شهرها برای مبارزه با حرکتهای سیاسی به ویژه حرکتهایی که ریشه مذهبی داشت و با رهبری حضرت امام خمینی(قدس سره) شکل گرفته بود، به راه انداخته بود، بدون وابستگی به گروهی خاص با انگیزه و بینش اسلامی در صراط مستقیم و تبعیت از ولایت فقیه، حرکتهای سیاسی خود را در روستاهای اصفهان و شهرهای اطراف شروع کرد و به سرعت دامنه فعالیت خود را گسترش داد.
شهید صفوی با شهید مظلوم بهشتی ارتباط نزدیک داشت و به دلیل برخورداری از روحیه شجاعت و شهامت با چند نفر از برادران همرزم خود در حرکتهای مخفی پیش از انقلاب فعالانه عمل میکرد. در درگیریها و عملیات نظامی اوایل سال ۱۳۵۶ مسئولیت تهیه مواد منفجره و سلاح به عهده او بود و در این جهت سفرهایی به مراکز و توابع استانهای همدان، کردستان و چند استان دیگر داشت. نام او در لیست اسامی تحت تعقیب ساواک بود و دستور تیر برای او داده شده بود، به همین دلیل نامش را به محسن تغییر داد و پس از آن، به این نام معروف شد.
شهید صفوی در سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد و در آبان سال ۵۷ صاحب اولین فرزند شد.
*فعالیتهای شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی
بلندی همت به همراه پشتکار و تلاش همهجانبه در هر کاری، آمادگی برای پذیرش و انجام مأموریت، خلاقیت و ابتکار در امور، صبر و استقامت، توکل به خدا و اعتماد به نفس و بسیاری از خصال ارزشمند دیگر باعث برخورداری او از صبغهای الهی و آراستن عمر پرثمرش به حیاتی طیبه شده بود.
شهید صفوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، طی حکمی مأمور تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در شهرستان شهرضا شد؛ علاوه بر این، کمیته شهرستان سمیرم را نیز راهاندازی کرد. با توجه به حضور خوانین و مسألهسازی آنها در منطقه، با همکاری روحانیت منطقه و برادران حزبالله، آنجا را سازماندهی کرد و سپاه را در این دو شهر تشکیل داد و تا مدتها فرماندهی سپاه شهرهای یاد شده را به عهده داشت.
مدتی بعد به عنوان مسئول مهندسی وزارت سپاه در استان اصفهان انتخاب شد. کسانی که از نزدیک با او آشنا هستند تلاش پیگیر و شبانهروزی او را در امر احداث اردوگاههای قدس و سایر کارهای مهندسی استان فراموش نکردهاند. در این زمان ارتباط ایشان با جنگ بیشتر شد. او سعی میکرد در پشتیبانی تخصصی رزمی یگانهای استان از هیچ تلاشی فروگذار نکند و در مواقع عملیات نیز عموماً در جبهه حضور مییافت.
*قرارگاه صراطالمستقیم
بعد از مدتی، با توجه به لزوم شرکت گستردهتر دولت در جنگ، هیأت دولت بهمنظور پشتیبانی فعالتر از جنگ، طبق مصوبهای وزارت سپاه را مأمور تأسیس قرارگاهی به نام صراطالمستقیم کرد تا از توان وزارتخانهها در امر جنگ به نحو مطلوبتری استفاده کند. مسئولیت این قرارگاه با حکم وزیر وقت سپاه (سردار سرتیپ پاسدار حاج محسن رفیق دوست)، به شهید صفوی محول گردید.
قرارگاه صراطالمستقیم زیر نظر قرارگاه مهندسی ـ رزمی خاتمالانبیاء(ص) تمام پروژههای مهندسی وزارتخانههای مختلف را زیر پوشش خود قرار داد و علاوهبر پشتیبانی آنها نسبت به حسن اجرای پروژههای فوق نیز نظارت فنی میکرد، نظیر نظارت بر تأسیس بیمارستانهای فاطمهالزهرا(س) در منطقه چوبیده، بیمارستان امام علی(ع) آبادان، بیمارستان امام حسین(ع) و چندین بیمارستان دیگر و نیز نظارت بر حسن اجرای جادههای مهم مواصلاتی مانند امام صادق(ع) جمهوری اسلام و … که در سرنوشت جنگ تأثیر به سزایی داشتند.
*نحوه شهادت
بعد از عملیات کربلای ۵، ایشان جهت انجام مأموریتی از جبهه به تهران آمد و در هنگام بازگشت در یک سانحه هوایی مظلومانه به شهادت رسید و همانطور که آرزویش بود در صراط مستقیم الهی جانش را تقدیم معبود خویش کرد.
شاهدی نقل نموده است: پرواز هواپیما مدتی به تأخیر افتاد. او را دیدم که به نماز ایستاده است. حدود یک ساعت بهطور مداوم مشغول ذکر و دعا و گریه بود. البته آن وقت او را نشناختم که کیست. خداوند انشاءالله او و همه شهدای عزیز ما را با اولیاء صدیقین، شهدا، انبیاء و صلحا محشور فرماید.
*وصیتنامه
او در بخشی از وصیتنامه خود میگوید: «امروزه، سردمداران کفر جهانی بر علیه این حرکت الهی، دستهای ناپاکشان را به هم داده اند. وظیفه شرعی امت اسلامی است که به آنچه باید فکر کنند تنها دفاع از حریم اسلام نباشد، بلکه با ایثار کامل، شهادت و قیام عظیم و نمادین سرور شهیدان دو عالم امام حسین(ع) را تداوم بخشند. این نهال همیشه سبز باید با خون مومنین آبیاری و رشد کند. مومنین، آیه شریفه «انا لله و انا الیه الراجعون» را به نظر من باید الگوی خلقت خویش قرار بدهند تا بتوانند آن جهاد عظیم را به ثمر برسانند.»
*ویژگیهای اخلاقی
این شهید بزرگوار به واسطه علاقه ویژهای که به روحانیت، خصوصاً حضرت امام خمینی(ره) داشت، زندگی و خلقوخوی طلبگی را انتخاب کرد و یادگیری درسهای حوزه را آغاز نمود. با شروع جنگ تحمیلی به دلیل این که حضور در مدرسه انسانسازی(دفاع مقدس) برایش از اولویت خاصی برخوردار بود و در رأس همه امور قرار داشت، از ادامه دروس حوزوی منصرف شد.
شهید صفوی برای انجام واجبات و ترک محرمات اهمیت ویژهای قائل بود، انس عجیبی با قرآن داشت و نسبت به ائمه اطهار(ع) عشق میورزید. برادر ایشان میگوید: «قبل از عملیات کربلای ۵ به منزل ایشان رفته بودم، داستانی از زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) برایش تعریف کردم. ایشان به شدت گریست.» آخرین باری که با خانواده خود به مشهد مقدس مشرف شده بود، در زیارت حضرت امام رضا(ع) خیلی منقلب بود و همیشه حالت توسل به حضرت داشت.
یکی از مسئولان جنگ تعریف میکرد که ایشان در عملیات کربلای ۵ سنگرهای برادران توپخانه را نپسندیده بود. با یک ناراحتی و سوز و گداز به قرارگاه آمد و خودش طرح جدیدی برای توپچیها ریخت و آن طرح را برای مرحله تولید فرستاد.
شهید صفوی واقعاً انسان خستگیناپذیری بود؛ با اطمینان میتوان گفت که روزی ۱۸ الی ۲۰ ساعت کار میکرد. بسیاری از اوقات خواب وی در طول مسیر در جادهها روی صندلی ماشین بود و میزان استراحت او به حد فاصل دو کار در بین راه بستگی داشت.
از خصوصیات دیگر ایشان صبر و خویشتنداری در جنگ بود و با وجود فشارهای کار مهندسی جنگ و مسئولیت سنگینی که بر دوش ایشان بود، یکبار دیده نشد که عصبانی شود و به کسی تندی کند. عموماً چهرهای بشاش و صمیمی و اخلاقی خوش داشت.
کاش میشد به شما رسید! خیابانهای شهرمان را به نامتان کردهاند، ولی من میگویم که جغرافیای جهان را باید به نام شما کرد و وسعت آسمان و زمین را، ما را صدا کنید؛ با گلوی زخمی و لبهای خشکیدهتان! ما را به پادگان دوکوهه بخوانید تا بیاموزیم عشق را، زندگی را و مرگ را.
Tuesday, 29 October , 2024