مشکلات متعدد در ارائه خدمات پروتزی به جانبازان قطع عضو از ناحیه دست و پا یکی از دغدغههای اصلی بزرگمردانی است که روزی در خط مقدم دفاع از ایران اسلامی بودند اما امروز که دیگر برایشان رمقی باقی نمانده است، در دریافت خدمت در آخر خط قرار گرفتهاند. به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، […]
مشکلات متعدد در ارائه خدمات پروتزی به جانبازان قطع عضو از ناحیه دست و پا یکی از دغدغههای اصلی بزرگمردانی است که روزی در خط مقدم دفاع از ایران اسلامی بودند اما امروز که دیگر برایشان رمقی باقی نمانده است، در دریافت خدمت در آخر خط قرار گرفتهاند.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، پاهایت هوای شاعری به سر داشت که در خاک جنوب قطعهقطعه شد. شاید دستهایت هم غزلخوان شده بود که ماند در قنوت آخر روی سجاده خاکی و رفت تا افلاک.
مینویسم برای این همه بزرگی، برای این همه صبوری و برای این همه سکوت که در طاقت کلمههای من نمیگنجد و کمر واژههایم را خم میکند، اما تو ایستادی روی پای نداشتهات، روی پای جا ماندهات، روی پایی که حالا پای مصنوعی جانشینش شده است.
حرفها گاهی تلخ میشوند، گاهی پر از درد میشوند، رنج واژهها به خم ابرو عمق میدهد و قلب را بازیگوش میکند. مکث میکنی روی کلمهها وقتی از رنجی میشنوی که خیمه سنگینش، تمام وجودت را مچاله میکند.
حرف از مشکلات جانبازان است؛ بهتر بگویم جانبازان قطع عضو از ناحیه دست و پا و ماجرای دستها و پاهای کمکی که به آن پروتز میگویند، عزیزانی که پروتز و کفش، نیاز اصلی آنها است. از سالهای دور تاکنون بهترین روش به منظور ایجاد پایهای برای وزنگذاری و تحرک، اعتماد به نفس و بالا بردن کیفیت زندگی فرد دچار قطع عضو، استفاده از پروتز به عنوان جایگزین اندام از دست رفته است.
یک وسیله پروتزی بر آن است که به فرد در حرکت و عملکرد روزانه فعالیتهای روزمره کمک کند این در حالی است که پوشیدن پروتزی که به درستی فیت نشده است، میتواند منجر به عوارضی با اثر مضر بر گیت و سطح فعالیت فرد دچار قطع عضو شود.
گذرگاهی برای جانبازانی که تلخترین «نَه» ها را میشنوند
اینجا ساختمانی است با عمر ۷۰ یا ۸۰ ساله که از زمان آخرین بازسازیاش ۳۰، ۴۰ سال میگذرد. گذرگاهی برای مردانی که تلخترین «نَه» ها را میشنوند و شاید دیگر نایی و مجالی برای چانهزنی هم نداشته باشند؛ مرکزی روبهروی بیمارستان امیرالمومنین (ع)، در خیابان احمدآباد اصفهان، خیابانی پرتردد و عاری از جای پارک.
بنایی پا به سن گذاشته که طی سالها نه کسی دستی به سر و رویش کشیده و نه انگار کسی دلش به حال نزارش سوخته است. صندلیهای فرسوده و غیراستاندارد برای زمانی که یک جانباز برای معاینه روی آن مینشیند و نشستنهای طولانی برای انجام کارهایی که گاهی به چهار، پنج ساعت میرسد. کار به اینجا که میرسد انتظار با سکوت دست به هم میدهند و ارمغانی جز کلافگی برایشان به همراه نمیآورد.
صدای اعتراض دیوارهای رنگپریده از لای ترکهای دیوار خودنمایی میکند. سرویس بهداشتی که در غیربهداشتیترین حالت ممکن خود قرار دارد آن هم برای مرکزی که نه تنها به جانبازان استان بلکه به جانبازان چند استان همجوار دیگر هم خدمات ارائه میدهد.
بیشتر که نگاه کنیم و رد برگهای ریخته شده در گوشه حیاط را بگیریم، میتوانیم حدس بزنیم که چند پاییز از حضورشان گذشته است و همچنان همانجا، جا خوش کردهاند، اینها فقط بخشی از فضای نامناسب مرکز است که برای مناسبسازی آن کسی قدمی برنداشته است.
انتظار حضور یک تلویزیون یا حتی یک رادیو برای زمانی که جانباز در انتظار ساخت یا ترمیم پروتز است شاید انتظار چندان زیادی نباشد، اما همان هم نیست.
رمپ قدیمی که کهولت سنش او را هم از شکل و قیافه انداخته است، محل تمرین پای مصنوعی است که نبودش شاید بهتر از بودن نصفهونیمهاش باشد. گفتن از آئینه رنگ و رو رفتهای که باید جانباز روبهروی آن قرار بیرد تا نحوه حرکت و بهتر بگوییم حرکت درست خود را با مشاهده در آئینه تطبیق دهد هم خالی از لطف نیست.
اینجا، خبری از امکانات حداقلی هم نیست
جیوههای نشسته بر قامت آئینه قدی، چون لباس پینهزدهای شده که باید فکری به حال آن کرد. رنگ به رو ندارد و جیوههایش نخنما شده و دیگر قادر به ارائه خدمات نیست اما همچنان دارند از او کار میکشند.
اینها دردهای کهنهای است که نشسته به تن مرکزی که از آنِ بنیاد شهید است اما بیمهری روزگار دست سردش را دور گردن این مرکز حلقه کرده است و فشار پشت فشار و مسئولانی که در جریان مشکلات هستند اما پناه میبرند به نداشتن پول و بودجه و….
علت بیتوجهی آقایان پایتختنشین به اصفهان سوالی است که ذهن جانبازان مراجعه کننده به این مرکز را به خود مشغول کرده است، وقتی در ناامیدی تمام با شنیدن جمله کسلکننده «اعتبار نداریم نه برای ساخت نه برای ترمیم» چارهای جز برگشت به خانه برایشان باقی نمیماند و قسمت پر غصه، قصه از اینجا شروع میشود. پایی که سالها است راهی آسمان شده و پای مصنوعی هم که باید گوشه اتاق بیفتد و جانبازی که لابد باید خانهنشین شود. این تنها دستاوردی است که از این همه کلمه زجرآور نصیب جانباز میشود، جانبازی که حتی سازمان متولیاش هم هوایش را ندارد. تراژدی غریبی است؛ اینجا، خبری از امکانات حداقلی هم نیست.
جانبازی که از پروتز استفاده نکند، نیازی به تعمیر و تعویض هم ندارد!!
پای صحبتهای ابراهیم یزدی، مشاور سابق استاندار در امور ایثارگران استان اصفهان که خود از جانبازان جنگ تحمیلی است، مینشینیم و میشنویم صحبتهایی که نقلقولهایی است از مشکلات پروتزی جانبازان دفاع مقدس، حرفهای حقی که شاید بیش از اینها باید به آن پرداخته میشد. آنچه در ادامه میخوانید مصداقهایی است که برخی از آن سال گذشته در جلسه مشاورین وزرا و استانداران و مسؤلین توسط این پیشکسوت دفاع مقدس نیز مطرح شد اما متأسفانه تاکنون برای اصلاح آن مشکلات اقدامی صورت نگرفته است: «یکی از جانبازان عزیز میگفت: من دو سال منتظر یک پروتز بودم که برای من تهیه شود. پروتز و مفصل پای من صدا میداد و خراب شده بود، اما به من میگفتند مفصل نداریم و امکانات برای تعمیر نداریم.
یک نفر دیگر از جانبازان تعریف میکرد؛ تولیدکننده این مفصلها معتقد است که عمر مفید این مفصلها سه سال است اما بنیاد میگوید باید هفت سال زیر پای شما باشد تا در نوبت تعویض قرار بگیرید. جانبازی را سراغ دارم که شش سال از مفصل پایش استفاده کرده است و بعد از اینکه مفصلش نیاز به تعویض داشت به او گفتند برو سال دیگر بیا…
یک نفر به ما بگوید؛ کارشناس چهطور و بر چه اساس این نسخه را میپیچد و جانباز را راهی خانه و نهایتاً خانهنشینش میکند. طبیعی است که وقتی جانبازی از پروتز استفاده نکند، نیاز به تعمیر و تعویض هم پیدا نخواهد کرد.
از دیگر جانبازان ما که نیاز به تعویض سوکت پا داشت، شنیدم که میگفت، سوکت پای من خراب شده بود و باید عوض میشد با اینکه مواد اولیه در بازار موجود است و میشد به آسانی آن را تهیه کرد اما نشد؛ به علت نداشت مواد آن کار انجام نشد.
شاید باور نکنید حتی در مورد پنجه پا و لاینر، سوکت لاینری و جورابهایی که برای پوشیدن پای مصنوعی نیاز است، هم ما میشنویم که نیست؛ ندارند و…
جانباز ۷۰ درصد دو پا قطع شدهای را میشناسم که از جراحان و متخصصان جامعه پزشکی است، لاینرهای پاهایش نیاز به تعویض دارد اما به او گفته شده، نداریم.»
وقتی اعتباری برای تعمیر، تجهیز وسایل و خرید امکانات نیست
مشاور سابق استاندار در امور ایثارگران استان اصفهان با بیان اینکه نباید از حق نگذریم اینجا پرسنل بسیار اخلاقمداری دارد که جای تشکر و قدردانی دارد، ادامه میدهد: «اما مشکل ما جای دیگری است. اینکه اعتبار برای تعمیر، تجهیز وسایل و خرید امکانات اختصاص نمیدهند، متأسفانه در عملکرد و خدمات پرسنل هم تأثیر میگذارد چراکه ابزارآلات مربوط به کار قدیمی شده و این امر نارضایتی جانبازان را دوچندان میکند.
خوب در خاطرم است یکی از دوستان جانباز عزیز ما وقتی از مشکلاتش میخواست بگوید صحبتش را با چند سوال شروع کرد و گفت: سوال ما این است چرا مواد اولیه برای ساخت پروتز در اختیار مرکز ساخت پروتز نیست؟ چرا تجهیزات و امکانات ساخت دست و پا ندارند با اینکه در تهران از تجهیزات مدرن و به روز استفاده میشود؟ با وجود اینکه در مراکز خصوصی این مواد و تجهیزات وجود دارد.
چرا ما هنوز از امکانات ۲۰ یا ۳۰ سال پیش باید استفاده کنیم؟ مفصلهایی که در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرد قدیمی شده در حالیکه مفصلهای الکتریکی به بازار آمده که جانباز میتواند به راحتی پایش را باز و بسته کند. همین موضوعات است که نارضایتی بسیاری از جانبازان را به دنبال آورده است.
دوست عزیز دیگری هم میگفت: گاهی به جایی میرسیم که میگوئیم خودمان مواد اولیه را از جیبهای شخصی بخریم و فقط این مرکز برای ما بسازد چرا که اگر به موقع به داد این خرابیها نرسیم، ممکن است آسیب جدیتری به قسمتی از کمر و پا که هنوز باقی مانده و پروتز داخل آن قرار میگیرد وارد شود. پای خود من حدود ۱۵ روز به علت فرسودگی سوکت آسیب جدی دید و مجبور شدم در خانه بمانم تا جای زخمها خوب شود.
کمبود کارشناس مجرب و متخصص در ساخت پروتز داریم
سردار محمدعلی مشتاقیان که خود نیز از ناحیه پا با قطع عضو مواجه است، در خصوص مشکلات مربوط به پروتز پا میگوید: «متأسفانه تعداد کارشناسان مجربی که بتوانند از لحاظ مهندسی پا را طوری بسازند که با وضعیت و فیزیک بدن جانباز هماهنگ باشد، کم هستند و بعضاً این کار به خوبی انجام نمیشود و همین موضوع موجب برهم خوردن وضعیت فیزیکی بدن جانباز میشود. جانبازانی هستند که موقع راه رفتن پای آنها دچار زوایای میشود که این اتفاق آنها را از ناحیه کمر یا پا با مشکل مواجه میکند و درد کمر و مشکلات عدیدهای را برای آنها به وجود میآورد.
در گذشته از طرف دانشگاه و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی و علمی دانشجویان متعهد و دلسوز بیشتری در این رشته مشغول بودند اما به تازگی خود من مراجعهای داشتم به یکی از این مراکز که متأسفانه دانشجویان با کمترین اعتقاد به کار و بدون دلسوزی مشغول این کار بودند که این موضوع دلیلی میشود تا آنطور که باید و شاید به جانباز خدمات ارائه نشود.
این نکته را هم اضافه کنم که ما از فناوری و علم روز در ساخت تجهیزات مربوط به پروتز و متعلقات آن استفادهای نداریم و با همان تکنولوژی ۴۰ سال گذشته کار ساخت پروتز را پیش میبریم، برخی از قطعات داخل کشور با کمترین کیفیت ساخته میشود که عمر زیادی ندارد و زود از بین میرود.»
بیتوجهی به رزمندگانی که خطشکنان جبهههای نبرد حق علیه باطل بودهاند
ریشه بسیاری از مشکلات جانبازان قطع عضو را باید در بیتوجهی بنیاد شهید و امور ایثارگران به مرکز بنیاد شهید اصفهان جستوجو کرد، جایی که اعتبار لازم برای حل این مشکلات جامعه ایثارگری این استان اختصاص نمییابد، آن هم در حالی که این خطه گنجینهای بزرگ از رزمندگان، شهدا و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس است که نام و یادشان تا ابد در تاریخ ایران اسلامی میدرخشد.
با نگاهی عمیقتر به تاریخچه جنگ تحمیلی و وجود گردانها، تیپها و لشکرهای اصفهانی و فرماندهانی که نام آنان امروز بر هر کوی و برزنی به عنوان افتخارات ایران اسلامی حک شده است، در مییابیم که اصفهان نقش ویژهای در طول دفاع مقدس داشته است؛ نقش رزمندگان اصفهانی در جنگ تحمیلی با همت دلاوران و فرماندهان این دیار آنچنان برجسته بود که اصفهان را خطشکن جبهههای نبرد حق بر ضد باطل معرفی کردهاند.
Saturday, 9 November , 2024