شهیدی که پس از ١٣ سال فراق و دوری به قول خود وفا کرد پیکر مطهر شهید محمد نصر اصفهانی که در جزیره‌ای غریبانه مدفون شده بود پس از گذشت ١٣ سال و با بدن سالم در تاریخ ۱۲ فروردین ماه ۱۳۷۵ توسط گروه تفحص لشکر امام حسین (ع) کشف و شناسایی شد و در […]

شهیدی که پس از ١٣ سال فراق و دوری به قول خود وفا کرد

پیکر مطهر شهید محمد نصر اصفهانی که در جزیره‌ای غریبانه مدفون شده بود پس از گذشت ١٣ سال و با بدن سالم در تاریخ ۱۲ فروردین ماه ۱۳۷۵ توسط گروه تفحص لشکر امام حسین (ع) کشف و شناسایی شد و در خرداد ماه همان سال به خانواده‌اش تحویل داده شد.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، شکفتن زندگی شهید محمد نصر اصفهانی همزمان با شکوفه‌های بهار در فروردین ماه ۱۳۳۲ در محله نصرآباد اصفهان بود. دوران کودکی و تحصیلاتش را با نظارت پدر در محیط مذهبی به اتمام رساند.

او حضور مداوم در مساجد و مراسم مذهبی داشت و با اوج گیری مبارزات مردم علیه حکومت پهلوی، شور انقلاب که الهام گرفته از نهضت سیدالشهدا(ع) بود او را در مسیر این مبارزات قرار داد.

پس از اتمام تحصیلات، با رها کردن خدمت سربازی به فرمان امام خمینی (ره) در صف اول مبارزات مردم همیشه در صحنه محله نصرآباد قرار گرفت و به تکثیر و پخش نوار سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) پرداخت و در راهپیمایی‌ها و فعالیت‌های فرهنگی حضور فعالانه داشت و اولین کتابخانه عمومی محله را پایه‌گذاری کرد.

پس از انقلاب هرجا که احساس می‌کرد به وجودش در تداوم انقلاب و استقرار حکومت اسلامی نیاز است، سینه سپر کرده و حضور می‌یافت. در اولین گام به منظور ریشه‌کن کردن غائله کردستان که توسط گروه‌های معاند انقلاب مانند دموکرات‌ها و کوموله ایجاد شده بود به منطقه پاوه رفت و در انهدام آن توطئه شوم نقش مهمی ایفا کرد.

پس از شروع جنگ تحمیلی به فرمان حضرت امام(ره) کار و خانواده و تمام متعلقات را رها کرد و عازم جبهه شد و به طور مستمر در عملیات‌های مختلف شرکت کرد که در عملیات شکستن حصر آبادان (ثامن الائمه) و فتح‌المبین از ناحیه دست مجروح و در حالی که فرزند دومش یازدهمین روز تولد خود را سپری می کرد عازم جبهه شد و سرانجام در عملیات خیبر در اسفند ماه سال ۶۲ در سن ۳۰ سالگی به وصال معبود رسید و آرزوی دیرینه‌اش برآورده شد و به خیل شهدا پیوست.

پیکر مطهر شهید محمد نصر اصفهانی که در جزیره‌ای غریبانه مدفون شده بود پس از گذشت ١٣ سال و با بدن سالم در تاریخ ۱۲ فروردین ماه ۱۳۷۵ توسط گروه تفحص لشکر امام حسین (ع) کشف و شناسایی شد و در خرداد ماه همان سال به خانواده‌اش تحویل داده شد و در جوار سایر شهدا در گلستان شهدای اصفهان در قسمت شهدای خیبر آرام گرفت.

خاطره ای از شهید محمد نصر اصفهانی از زبان مادر شهید

زمانی که شهید مهدی نصر به شهادت رسید پیکرش در منطقه عملیاتی باقی ماند. شهید محمد به پدر شهید مهدی (حاج علی نصر) قول داد که جنازه مطهر فرزندش را به زادگاهش باز می‌گرداند. چنین شد که پیکر هر دو شهید همزمان به خانواده‌هایشان تحویل داده شد و شهید محمد به قول خود وفا کرد و در مراسم باشکوهی پیکر هر دو شهید بر روی دستان مهربان مردم محل تشییع شد و در گلستان شهدا در یک قطعه کنار یکدیگر به خاک سپرده شدند و به جاودانگی پیوستند.

وصیت نامه شهید

با سلام و درود فراوان به منجی عالم بشریت و انتقام‌گیرنده خون مستضعفان از مستکبران حضرت مهدی (عج) و با درود فراوان به نایب بر حقش و امید مستضعفان جهان امام خمینی راهگشای انقلاب حضرت مهدی(عج) و با درود فراوان بر روان پاک شهیدان اسلام و کربلای حسینی و بالاخص سالار شهیدان امام حسین (ع) و شهیدان انقلاب اسلامی ایران، سرور و سالار شهیدان ایران بهشتی مظلوم و با سلام به ملت قهرمان و شهیدپرور و همیشه در صحنه ایران.

در این برهه از زمان که نابودی صدام و صدامیان و اَبَرجنایتکاران نزدیک است، بر خود واجب دانستم که به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شوم تا بلکه توانسته باشم کمک ناچیزی به اسلام بنمایم و از ملت قهرمان ایران می خواهم که پیرو اسلام و روحانیت مبارز و در راس همه آنها امام بزرگوار (این پیر جماران) باشند و نکند خدای ناکرده از فرمان های آن امام سرپیچی کرده و آن امام بزرگوار را تنها بگذارید.

چند کلمه ای با پدرم و مادر مهربانم

ای پدر و مادر مهربانم می دانم که برای من زحمات بسیار کشیدید و زجرها و ناراحتی های بسیار برای من متحمل شدید و من نتوانستم آن ها را جبران کنم و فرزند خوبی برای شما نبودم، از شما می خواهم که در سوگ من گریه و زاری نکنید و هروقت که خواستید برای من گریه کنید برای علی اکبر امام حسین (ع) گریه و زاری نمایید و در عوض به دو فرزند دلبندم مهربانی کنید و آن ها را طوری تربیت کنید که همیشه مدافع اسلام باشند.

و از شما می‌خواهم که همیشه در خط اسلام و امام بزرگوار باشید و در پایان مجددا از شما طلب عفو و بخشش می نمایم.

چند کلمه ای با همسر و دو فرزند مهربانم

هر چند در این مدت نتوانستم همسر خوبی برای تو باشم و احیانا باعث ناراحتی تو شدم از تو پوزش می خواهم و از تو می خواهم که زینب وار زندگی کنی و فرزندان دلبندم را طوری تربیت کنی که سربازان راستینی برای اسلام باشند و دخترم را که پاره تن من است طوری تربیت کنی که دختری نمونه مانند زنان صدر اسلام باشد و زینب وار زندگی کند و پسرم را طوری تربیت کنی که وارث لباس رزمم باشد و تداوم بخش راه تمام شهیدان باشد و مهلت خشک شدن خون شهیدان را به جنایتکاران و مستکبران ندهد و با ریختن خون آن ها راه شهیدان را تداوم بخشد و لاله های سرخ انقلاب اسلامی را شکوفا کند.

از شما خواهران و برادرانم معذرت می خواهم که برای شما برادر خوبی نبودم، از شما می خواهم که در شهادت من گریه و شیون نکنید و همیشه دنباله رو خط امام و اسلام باشید و در نمازهای جماعت شرکت کنید و هر چه باشکوه تر آن ها را بر پا دارید و در مراسم سخنرانی هایی که برادران عزیز در بسیج و انجمن اسلامی ترتیب می دهند هر چه با شکوه تر شرکت فرمایید.

و تقاضا دارم بسیج را تقویت نمایید و با این انگل های جامعه و عیاش و لاقید و بند که تعداد آن ها هم انگشت شمار نیست شدید مبارزه کنید، آن ها حرمت خون شهیدان گرانقدر را پایمال نکنند و آن ها را سرکوب کنید و دنباله رو خط امام باشید و در مراسمات و راهپیمایی ها باشکوه شرکت کنید و از سخنرانی های استاد معظم و روحانی برجسته حجت اسلام حاج آقا احمد صادقی که واقعا شایسته و باتقوا می باشند استفاده نمایید.

و از برادران بسیجی می خواهم که تقوا و اخلاص اسلامی را در راس کارهای خود قرار دهند و در پایان از برادرانی که احیانا باعث ناراحتی های آنها شده ام طلب عفو و بخشش می‌نمایم.