مادری که ارادت ویژه ای به شهید« مرتضی اسلامی» دارد گفت: با شفاعت این شهید بزرگوار همه چیز از خدا گرفتم. به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، وقتی وارد حرم مطهر حضرت «شاه عبدالعظیم حسنی» می شویم پیش از آنکه پای از پله ها به پایین بگذاریم ، جمعیتی که اطراف قبر یک شهید […]

مادری که ارادت ویژه ای به شهید« مرتضی اسلامی» دارد گفت: با شفاعت این شهید بزرگوار همه چیز از خدا گرفتم.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران، وقتی وارد حرم مطهر حضرت «شاه عبدالعظیم حسنی» می شویم پیش از آنکه پای از پله ها به پایین بگذاریم ، جمعیتی که اطراف قبر یک شهید والامقام نشسته اند توجه را جلب میکند، کمی جلوتر که میروی،در کنار قبر شهید مرتضی اسلامی صدای مادری را می شنوی که میگوید: من به این شهید ارادت ویژه ای دارم و از این شهید هر چه خواستم اجابت کرد.
جلوتر که میروی و از این مادر علت ارادتش به این شهید را جویا می شوی، می گوید: این شهید سر در بدن ندارد و بسیار حاجت می دهد ومن هر بار هفت عدد سوره یاسین نذر می کنیم هدیه به روح این شهید میخوانم و حاجت میگیرم.

این مادر از شفای مریضی که حتی با هلی کوپتر هم نمیتوانستند او را به اینجا بیاورند یاد کرد و افزود: پس از اینکه من برای او نذر این شهید کردم درمان شد و شفا گرفت و چهار سال است که به زندگی معمولی بازگشته است.
وی اظهار داشت: من از شفاعت این شهید هم خانه گرفته ام و هم مریضم شفا پیدا کرده و کلا هر چه تا کنون از شهید مرتضی اسلامی خواستم اجابت کرد.

شهید مرتضی اسلامی ملقب به کیهان ، فرزند مصطفی اسلامی دارای شناسنامه شماره ۷۲۸ صادره از شهر ری متولد ۱۳۳۸/۸/۲۹ ساکن شهر ری خیابان حرم ، کوچه اعتمادی پلاک ۶۷ در یک خانواده روحانی و متدین پا به عرصه وجود نهاده پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه و اخذ دیپلم ریاضی فیزیک و همچنین دیپلم علوم تجربی و اخذ فوق دیپلم حسابرسی از انستیتوی زنجان با علاقه و شوق زائدالوصف، خود را جهت انجام خدمت مقدس سربازی معرفی به پادگان عشرت آباد عزیمت و پس از فرا گرفتن فنون لازم به شهرستان شیراز اعزام و دوره تخصصی خمپاره اندازی را هم گذراند در موقع تقسیم نفرات به شهرستانها ، شهرستان کرمانشاه را انتخاب و از آنجا به سرپل ذهاب و پادگان ابوذر منتقل و بقیه را هم در پادگان مزبور انجام وظیفه نمود.
وی باچهار ماه اعلام از سوی ارتش جمهوری اسلامی به عنوان فرمانده گروهان بود و در فروردین ماه ۱۳۶۰ به عنوان مرخصی مراجعت و در ضمن حتی الامکان از تمام بستگان و آشنایان و اقوام و دوستان دیدن و خداحافظی و حتی وداع می نمود بطوریکه از نیل به هدف که همانا شهادت بود آگاهی پیدا کرده بوده پس از پایان مرخصی به محل مأموریت عزیمت و در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ در بلندیهای بازی دراز در عملیات جنگ های نامنظم در اثر اصابت تیر و ترکش به سر و صورت وپا به شهادت رسید.

پیکر پاک این شهید در تاریخ ۶۰/۲/۱۰ در شهر ری در قسمت جنوبی مسجد پایین پای قبر حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام دفن گردید .

در پایان فرازی از وصیت نامه این شهید بزرگوار را می خوانید:
سلام بر خانواده عزیزم امیدوارم حالتان خوب باشد پدرم اگر می بینی وصیت نامه ام بد خط شده برای اینکه در ماشین در حال حرکت نوشته ام پدرم من نمی دانم شهید می شوم انگار به من وحی شده است پدرم من از شهادت نمی ترسم و در مرگ من فقط شما بخندید و شادی کنید چون شهادت آرزوی من بود راضی نیستم کسی در مرگم گریه کند چون من آگاهانه این راه را رفتم هر چه دارم به فقرا بدهید . مادرم مرا ببخش و من را حلال کن و در مرگم صبور باش و از خدا برایم طلب آمرزش کن و به همه فامیل و دوستان بگو مرا ببخشند مواظب پدر من باش .

پسرت مرتضی اسلامی روز ۶۰/۲/۴

خبرنگار: الهام خانی