فرهنگ گیر افتاد در چمبره سیاست زدگی! سبک زندگی ایرانی اسلامی هر روز از داشته های فرهنگی گرانسنگ خود فاصله می گیرد و یکی از عوامل مهم دخیل در این استحاله فرهنگی، حصر فرهنگ در چمبره نه سیاست، بلکه سیاست زدگی است. به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران از کردستان؛ در کشور ما از یک […]
فرهنگ گیر افتاد در چمبره سیاست زدگی!
سبک زندگی ایرانی اسلامی هر روز از داشته های فرهنگی گرانسنگ خود فاصله می گیرد و یکی از عوامل مهم دخیل در این استحاله فرهنگی، حصر فرهنگ در چمبره نه سیاست، بلکه سیاست زدگی است.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهید یاران از کردستان؛ در کشور ما از یک سو با برخورداری از فرهنگ تمدنی ایرانی چند هزار ساله و از سوی دیگر فرهنگ کامل مبتنی بر اصول و ارزش های اسلامی و حتی با نگاهی دیگر فرهنگ ارزشمند بومی در مناطق مختلف جایگاهی درخشان در میان تک تک مردمان این سرزمین کهن دارد. حال این سؤال پیش می آید چرا ما در برخورداری از این غنای فرهنگی ناکام و دچار الیناسیون والتقاط فرهنگی شده ایم؟ چگونه است که مثلا در سبک زندگی ایرانی اسلامی هر روز از داشته های فرهنگی گرانسنگ خود فاصله می گیریم؟ اگر چه عوامل بسیار در این استحاله فرهنگی وجود دارد اما یکی از دلایل مهم آن حصر فرهنگ در چمبره نه سیاست بلکه سیاست زدگی است.
مگر می شود افرادی به عنوان مدیر یا مسئول در دولتی داشتن محاسن و جای مُهر بر پیشانی را فضیلت شمرند و در دولتی دیگرهمان افراد با صورتی تیغ زده حاضر شوند؟ مگر شدنی است در دولتی عفاف و حجاب در رأس دستور قرار گیرد و در مدیریتی دیگر تعطیل شود؟ مگر می شود در پایان سخنرانی مدیری از یک نگاه جناح سیاسی صلوات بفرستند و همان مدیر در یک جریان دیگر دعوت به دست زدن و هورا نماید؟ آیا تعجب آور نیست که مدیری فرهنگی به آزادی کنسرت و رقص و فضای باز لودگی فرهنگی برای نشاط مردمی، معتقد و آن را در دستور کار قرار دهد و همان فرد با نگاه جناحی دیگر برگزاری مجالس معنوی لازم بداند؟ مگر داریم در دوران دولتی در مراسمات با چفیه بسیجی حاضر شوند و در دولتی دیگر چفیه ها را جمع کنند که مدیر ارشد ناخرسند است؟ برای شما قابل هضم است که مدیری در یک دولت سخنان خود را با بسم الله الرحمن الرحیم و یاد امام(ره) شهداء شروع کند و همان فرد برای عرض ارادت طیفی دیگر از گفتن نام خدا پرهیز نموده و یا حداقل از واژه ایزد دادار شروع سخن نماید؟ آیا در ساختار فرهنگ مدیریتی می توان دید که گرایش به تجمل و پرستیژ مدیریتی در قالب هزینه ای فراوان و پذیرایی های تجلی صورت پذیرد و در نگاهی دیگر چای خالی و در نهایت خرمایی میل شود؟ در کجای دنیا می توان یافت که در سیاست جناحی دختران و زنان محجبه در سطح جامعه قدر و منزلت داشته باشند و در نگاهی دیگر بدپوششی نشان از روشنفکری فکر جهانی شدن باشد؟ آیا می شود باور کرد که فردی با جایگاه مدیریتی با فرزند آقازاده اش در غروب در صف اول نماز مسجد محل باشند وهمان افراد با رویکرد جناحی دیگر با فرزندش در حال سگ گردانی، در پارک ها قدم بزنند؟ این موارد و صدها مورد دیگر حکایت از دو قطبی سیاست زدگی فرهنگی در جامعه ما می باشد و اگر این از دو جریان بزرگ جناحی پرسش شود، قطعاً با این تضاد فرهنگی مخالف می باشند اما هر چه وارد لایه های پایین تر مدیریت می شویم این تزاحم آراء در حوزه فرهنگ بیشتر مشاهده می شود که در نهایت می توان گفت متاسفانه جریان رسانه ای جهانی با اهداف بزرگ خود مقتدرانه پیروز می شود و از هرج و مرج فرهنگی جامعه سود می برد و جامعه را به دلخواه خود مهندسی فرهنگی می نماید.
علی اصغر حسینی
عضو هیئت علمی دانشگاه و دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر کردستان
Wednesday, 22 January , 2025