هشت سال دفاع مقدس دوران ایثارگری بلند همتانی است که از جان و دل برای دفاع از وطن تلاش کرده و میدان جنگ را خالی نگذاشتند. به گزارش پایگاه خبری شهیدیاران ،به نقل از خبرگزاری تسنیم ،صبح روز دهم اردیبهشت ماه ، تازه آفتاب زده بود. بعد از آن شب سخت و نفس گیری که […]
هشت سال دفاع مقدس دوران ایثارگری بلند همتانی است که از جان و دل برای دفاع از وطن تلاش کرده و میدان جنگ را خالی نگذاشتند.
به گزارش پایگاه خبری شهیدیاران ،به نقل از خبرگزاری تسنیم ،صبح روز دهم اردیبهشت ماه ، تازه آفتاب زده بود. بعد از آن شب سخت و نفس گیری که پشت سر گذاشته بودیم، آن طلوع چقدر دلچسب و زیبا جلوه میکرد. بیش از ده کیلومتر در زمینهای صاف و بدون عارضه و جان پناه پیاده روی کرده بودیم.
میشد جاده اهواز _خرمشهر را که حوالی ۱۸ ماه در اشغال بعثیها بود ببینیم و چقدر خوشبحالمان میکرد، تصویر نازک آن جاده که برایمان عطر خرمشهر را داشت.
یک لحظه چشمم افتاد به «خدایی خراط». قبضه آرپی جی در دستش بود و یک کوله پر از موشکهای آرپی جی با خود حمل میکرد. از دیدنش خوشحال شدم و سمتش رفتم.
یک لحظه نگاهم به پاهایش افتاد. خدایی پا برهنه بود. آن پاهای تنومند برافراشته، همانند ستونهایی متحرک، رو به جلو هروله میکردند. نزدیک تر که شدم، دیدم بند پوتینهایش را به هم گره زده است و گردنش انداخته است. در آن روزهای گرم و خاکهای رملی و تشنگی و آفتاب زدگی…محکم روی شانهاش کوبیدم و خاک از لباسش برخاست. برگشت و نگاهش را در نگاهم گره زد. همدیگر را در آغوش گرفتیم و صورتم لابلای ریشهای پر پشت و عرق آلود خدایی فرو رفت.
خندیدم و گفتم: «پس چرا پا برهنه؟! پس چرا پوتینها تو گذاشتی گردنت مومن؟! پابرهنه وسط میدون میجنگی؟ پابرهنه آرپی جی می زنی؟ »
لحنش متین بود. بدون لبخند حرف نمیزد. اصلاً وقتی میخندید و آرام حرف میزد، آدم دوست داشت فقط خدایی را ببیند و فقط صدای آرام او را بشنود. اصلاً انگار طراوتی و حلاوتی در آن چهره و در آن لبخند و در آن طنین کلام بود که زمینی نبود. لابلای آن لبخند طولانیاش گفت: «آقا سید! این پوتینها را تازه از تدارکات گرفتم! نو هستن! حیفه خراب بشن! باید سالم بمونن برای عملیات بعدی!.»
.خدایی راه خودش را رفت و من هم به همراه دسته و گروهان خودم راهی شدم.
دستهی شهید ناحی، یا همان دسته شهدا از گروهان فتح گردان بلال لشکر ۷ ولیعصر(عج) که خدایی هم از بچههای همان دسته بود، ظهر همان روز حوالی جاده اهواز_ خرمشهر ، زمین گیر و محاصره میشوند و هدف گلولههای چهار لول ضد هوایی و انواع گلولههای توپ و تانک دشمن قرار میگیرند و تا آخرین گلوله میجنگند و در اوج پهلوانی همه ۱۸ نفرشان به شهادت میرسند.
Friday, 1 November , 2024