کتابِ منهای فقر، نوشته علامه محمدرضا حکیمی با موضوع عدالت در اسلام با استناد به احادیث متعددی نوشته شده است به گزارش پایگاه خبری شهیدیاران، این کتاب شامل دوازده بخش است که با عناوین مختلف سعی دارد وجوب امر عدالت در جامعه را اثبات کند. طبق تعریف نویسنده، کتاب عدالت امری مطلق است که باید […]

کتابِ منهای فقر، نوشته علامه محمدرضا حکیمی با موضوع عدالت در اسلام با استناد به احادیث متعددی نوشته شده است

به گزارش پایگاه خبری شهیدیاران، این کتاب شامل دوازده بخش است که با عناوین مختلف سعی دارد وجوب امر عدالت در جامعه را اثبات کند.

طبق تعریف نویسنده، کتاب عدالت امری مطلق است که باید در سرتاسر جامعه از بزرگترین شهرها تا دور افتاده ترین روستا ها تحقق پیدا کند

وی با تکیه بر این سخن شهید بهشتی که میفرمایند:« دین یعنی عدل و عدل یعنی دین. هر جا دیدید میگویند دین اسلام هست ولی عدالت اجتماعی نیست، بدانید دین اسلامش قلابی است.»، تصریح میکند که:

« حکومت های مستبد و طاغوتی نمیتوانند مجری امر عدالت در جامعه باشند و اجرای امرعدالت در جامعه نیازمند یک انقلاب بزرگ اسلامی و تشکیل حکومتی اسلامی است.»

او معتقد است اگر انقلاب ها برای برانداختن ریشه ظلم است، باید نخستین گام در جهت برطرف کردن ظلم از مظلوم ترین ها و تمامی محرومان باشند

سعی نویسنده کتاب در فصل ششم با استناد به احادیث متعدد بر این است که بگوید جامعه اسلامی اگر واقعا اسلامی باشد، باید جامعه ای باشد خالی از هرگونه تکاثر و فراوانداری و اسراف و ریخت و پاش های قارون گونه و شیطانی!

وی با قاطعیت بیان میدارد که :«جامعه ای که اینگونه نباشد اسلامی خواندن آن چه حکمی دارد؟»

امام خمینی نیز در راستای همین موضوع مباحثی را مطرح کرده اند.

ایشان درباره ی ورود طبقه مرفه به امور اداره ی سیاست و اجتماع میگویند:

کتابِ منهای فقر، نوشته علامه محمدرضا حکیمی با موضوع عدالت در اسلام با استناد به احادیث متعددی نوشته شده است

به گزارش پایگاه خبری شهیدیاران، این کتاب شامل دوازده بخش است که با عناوین مختلف سعی دارد وجوب امر عدالت در جامعه را اثبات کند.

طبق تعریف نویسنده، کتاب عدالت امری مطلق است که باید در سرتاسر جامعه از بزرگترین شهرها تا دور افتاده ترین روستا ها تحقق پیدا کند

وی با تکیه بر این سخن شهید بهشتی که میفرمایند:« دین یعنی عدل و عدل یعنی دین. هر جا دیدید میگویند دین اسلام هست ولی عدالت اجتماعی نیست، بدانید دین اسلامش قلابی است.»، تصریح میکند که:

« حکومت های مستبد و طاغوتی نمیتوانند مجری امر عدالت در جامعه باشند و اجرای امرعدالت در جامعه نیازمند یک انقلاب بزرگ اسلامی و تشکیل حکومتی اسلامی است.»

او معتقد است اگر انقلاب ها برای برانداختن ریشه ظلم است، باید نخستین گام در جهت برطرف کردن ظلم از مظلوم ترین ها و تمامی محرومان باشند

سعی نویسنده کتاب در فصل ششم با استناد به احادیث متعدد بر این است که بگوید جامعه اسلامی اگر واقعا اسلامی باشد، باید جامعه ای باشد خالی از هرگونه تکاثر و فراوانداری و اسراف و ریخت و پاش های قارون گونه و شیطانی!

وی با قاطعیت بیان میدارد که :«جامعه ای که اینگونه نباشد اسلامی خواندن آن چه حکمی دارد؟»

امام خمینی نیز در راستای همین موضوع مباحثی را مطرح کرده اند.

ایشان درباره ی ورود طبقه مرفه به امور اداره ی سیاست و اجتماع میگویند:

« خدا نیاورد ان روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو اوردن به حمایت از سرمایه دارها باشد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار بیشتری برخوردار باشند. معاذالله، که این سیره و روش با سیره انبیا و امیرالمومنین و ائمه سازگار نیست.»

علامه حکیمی با بیان اینکه متاسفانه انقلاب ما با ان همه شعار به نام اسلام هنوز به این آیه ی قرآن لیقوم اناس بالقسط به معنی زندگی کردن همه مردم به شکلی عادلانه، که شعاری حیاتی است توجه نکرده است، میگوید:

بنابر آیات قرآن، جامعه اسلامی، باید جامعه ی منهای فقر باشد و مردم همگی در منهای فقر زندگی کنند و از رفاه و ارامش نسبی برخوردار باشند

در فصل هفتم کتاب نویسنده با بیان حدیثی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله که میفرمایند:
« خداوند روزی و امکانات زندگی فقیران و نیازمندان را در اموال اغنیا و توانگران قرار داده است. پس اگر آنان گرسنه یا برهنه و بی امکانات ماندند گناهش به گردن اغنیا و توانگران است که حقوق انها را ندادند و غصب کردند!»، بیان میدارد که مگر میشود گفت که معاذالله تقدیر محرومان و فقرا این است که برای آنها امکاناتی در دسترس نباشد و هر چه هست متعلق به ثروتمندان باشد؟
یا بگوییم خداوند برای انها روزی در نظر نگرفته است؟

این موضوع روشن است که اگر ثروت بخواهد مشروع باشد باید محدود باشد و از طریق مشروع بدست بیاید.

وی تاکید میکند که:
« همیشه مشروع، محدود است. اینکه اسلام با این شدت با تکاثر مبارزه کرده به جهت بزرگ بودن این گناه و جنایتی مضاعف است که همراه با خود به ارمغان می آورد.
چرا که فقر فقیران و کمبود و نیازمندی نیازمندان نتیجه همین زیاد داری و زیاد خواهی سرمایه داران و اغنیاست.»