«ماه صفر، رفتیم کربلا بعد به نجف؛ روز آخر فرید گفت می روم حرم نماز بخوانم. وقتی برگشت جمله‌ای به من گفت …» ؛ اینجا که می‌رسد، بغضش پشت تلفن می‌شکند:« گفت خب کربلایمان را هم آمدیم؛ دیگر وقت شهادت است.» به گزارش پایگاه خبری شهیدیاران ،به نقل از خبرگزاری فارس،جوان بود و تحصیلکرده دو […]

«ماه صفر، رفتیم کربلا بعد به نجف؛ روز آخر فرید گفت می روم حرم نماز بخوانم. وقتی برگشت جمله‌ای به من گفت …» ؛ اینجا که می‌رسد، بغضش پشت تلفن می‌شکند:« گفت خب کربلایمان را هم آمدیم؛ دیگر وقت شهادت است.»

به گزارش پایگاه خبری شهیدیاران ،به نقل از خبرگزاری فارس،جوان بود و تحصیلکرده دو تا از دانشگاه‌های معتبرنیوزلند در رشته مهندسی مکانیک. یک مدل ربات‌ماهی پیشرفته را در دوران تحصیلش اختراع کرده بود و مقالات علمی‌اش در چندین مجله و کتاب بین‌المللی به چاپ رسیده‌بود؛ با همین افتخارات، می‌توانست بعد از تمام‌شدن دکترایش در اروپا یک زندگی مرفه و بدون دغدغه را شروع کند اما تصمیم گرفت برگردد و کنار مردم وطنش، برای حل شدن مشکلات کشور بجنگد؛ آخر هم در مأموریتی برای خدمت به مردم، آسمانی شد. «سید فریدالدین معصومی»، ۳۹ ساله، یکی از شهدای حمله تروریستی روز گذشته داعش به حرم احمدبن‌موسی شاهچراغ (ع) در شیراز بودبرادر شهید حال خوبی ندارد و چندجمله کوتاه در مورد او می‌گوید: «فرید در دانشگاه کنتربری نیوزلند در مقطع کارشناسی ارشد و در دانشگاه اوکلند در مقعع دکتری مهندسی مکانیک، شاخه مکاترونیک تحصیل کرده بود. عشق و علاقه‌اش به وطن او را از نیوزلند به ایران آورد. فرید مدیرعامل شرکت برق و انرژی غدیر بود و برای ماموریت به شیراز سفر کرده بود.»فرید آنطور که اعضای خانواده و دوستانش می‌گویند، از نوجوانی با قرآن مانوس بود. حامد تقو‌ی‌نژاد، برادر همسر شهید گوید: «از دوران راهنمایی با فرید دوست و همکلاسی بودم و او از همان دوران قرآن خوان بود و در مسابقات قرآن و اذان شرکت می کرد». بعد می‌رود سراغ خاطره‌ سفری که گمانم سید برات شهادتش را همانجا گرفت. «ماه صفر، رفتیم کربلا بعد به نجف؛ روز آخر فرید گفت می روم حرم نماز بخوانم. وقتی برگشت جمله‌ای به من گفت …» اینجا که می‌رسد، بغضش پشت تلفن می‌شکند:« گفت خب کربلایمان را هم آمدیم؛ دیگر وقت شهادت است.»

در رزومه شهید کنار همه افتخارات درخشان علمی‌اش، یک افتخار ویژه هم ثبت شده؛ خادمیار حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام. آقای تقو‌ی‌نژاد می‌گوید: «روز قبل از شهادت مشهد بود و برای ماموریت کاری به شیراز رفته بود. رفته بود شاهچراغ تا نماز مغرب و عشا را بخواند و بعد برای برگشت عازم فرودگاه شود»؛ مأموریتی که به آسمان رسید